انقلاب روح الله

 

 

در راه رفتن به محل کار با خودم فکر می کردم که انقلاب ما عجب انقلاب عجیبی است .

رهبرش یک پیرمرد ۷۰ ساله تبعید شده  .

انقلابیون یک مشت آدم فقیر و بی امکانات.

محور اتصال و شبکه بین مردم دین و مذهب .

دشمنانش همه دنیا و همه قدرتهای زر و زور .

یاد حضرت آخر  حضرت مهدی روحی فداه افتادم .

پیرمردی پیرتر از  ۱۲۰۰ ساله غایب و تنها . ( هرچند او از همه جوان ها جوان تر است )

یارانش انسانهایی به نهایت دور از تمتعات دنیایی.

شبکه اجتماعی و محور وحدتش توحید . 

دشمنانش همه دنیا و همه قدرتهای زر و زور .

با خودم گفتم عجب انقلاب عجیبی آنهم در زمانه ای عجیب تر و به نهایت نا متناسب با آرزوهای جهانی قدرتمندان زر و زور.

در زمانه ای که می رفت دین را از صحنه زندگی مردم بزدایند و به کلی محو کنند دست الهی روح الهی را مدد رساند و به دست او و یارانش انقلابی آفرید تا مذهب و دین حق پا برجا بماند و نمونه کوچکی باشد از آنچه قرار است به زودی زود بیاید و ریشه ظلم را بر چیند و پرچم توحید را بر همه عالم بر افراشته نماید . ان شاء الله

در روزهای خدایی  بهمن ماه یاد آن مرد خدایی حضرت روح الله الموسوی الخمینی رضوان الله علیه و انقلابی را که در جانهای ایرانیان و جهانیان به پا کرد گرامی می داریم و از خدای مهربان ظهور نزدیک مولایمان حضرت صاحب الزمان را التماس می کنیم .

                                                                                   به امید دیدارش و سربازیش

زود خیلی زود

 

 

روزهایی بر من می گذرد که باید کتابهای کودک را ببینم و یا حتی بخوانم .

یکی از همین روزها کتاب زود خیلی زود انتشارات شباویز را مطالعه کردم .

کتاب نوشته فریده خلعتبری و با تصویر گری علی نامور است و البته برای دبستانی ها  .کودک درونم !! تصاویر را اصلا دوست نداشت جذابیت ظاهری کتاب کم بود و جلد سازی خوبی  هم نداشت .

ارتباط داستان با تصویر بسیار کم بود و داستان را سردرگم یافتم .خط کتاب را هم نپسندیم . البته تعداد تصاویر با توجه به داستان خوب و کافی است .

داستان هم داستان دختری است که از مادرش می پرسد بابا کی بر می گردد و بعد گریه می کند و مادر در فکر می رود و می گوید خیلی زود و ... همین .

دست خالی کودک درونم خالی تر ماند و چیزی نصیبم نکرد .

کتاب را توصیه نمی کنم . همین