شوری دیگر بر دلم افتاده است .

به یاد عاشقی های قدیمی .

ذکر و فکر و حال و توجه و ...

دیروز به عزیزی گفتم چه کنم که دلم آشوب و غوغاست .

گفت بگو :  أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ

و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و ....

و هنوز در دلم همچنان غوغایی به پاست

یا حق