آن بت ابراهیم می خواست

«« آن بت گریه می کرد .
زیرا هرگز نتوانسته بود دعایی را مستجاب کند و معجزه ای را بر آورده .
زیرا شادمان نمی شد از پیشکشهایی که به پایش می ریختند و قربانیهایی که برایش می آوردند .»»
متن بالا بر گرفته از کتاب من هشتمین آن هفت نفرم نوشته سر کار خانم عرفان نظرآهاری است که به کوشش انتشارات صابرین چاپ شده است .
این کتاب شامل ۱۳ متن ادبی است که با اسامی مختلف تنظیم شده است .
نثر زیبا و امروزی با الهام از متون و موضوعات دینی و اسلامی و با نگاهی عارفانه و معنوی نگاشته شده است و کوتاهی مطالب و بدیع بودن آنها به متن زیبایی خاصی داده است .
در ششمین بخش کتاب که با نام من هشتمین آن هفت نفرم نویسنده از زبان سگ اصحاب کهف به وضعیت مردم پرداخته است و نام کتاب نیز از همین نوشته گرفته شده است :
««هزار سال پیش از این خوی سگی ام را کشتم و پلیدی را شستم ، امروز از غارم بیرون آمدم که بگویم چگونه سگی می تواند به آدمی بدل شود ، اما دیدم که چگونه آدمی بدل به دام و دد شده است .»»
خواندن کتاب برای علاقمندان به نثرهای ادبی و عرفانی و به خصوص جوانان توصیه می شود
وبلاگ عارفانه