نیروهای قراردادی و شرکتی

علوي : اين نوشته را به دقت بخوانيد:

 نویسنده: قراردادی اداره کل سه شنبه 6 اردیبهشت1390 ساعت: 13:12 سلام آقای علوی مدیر کل سابق اداره کل ارشاد لرستان ما قراردادی های اداره کل همانطور که خودتان می دانید هر یک از این نیرو ها چندین کار را دارند بنحو احسن و بدون هیچ اعتراضی انجام می دهند حالا خدا را خوش می آید که همه دم از اسلام و مسلمان بودن می زنیم و بقول پیامبر کارگر قبل از اینکه عرقش خشک شود با مزدش را داد بیایند تا امروز با این همه مشکلات حقوق ندهند و بگوبند ( آقای فتاحی ، آقای نیک سرشت و...) که اقای علوی به همه می تونسته 725 هزار تومان ماهیانه بدهدو این کا را که نکرده هیچ آمده به یه عده مثلا ( رحمتی ، نیاز ، درگاهی و...) ماهیانه از حقوق شما بالای یک میلیون داده حالا آخر سالا شده پول نیست تو را بخدا تکلیف ما را روشن کن خودت زن و بچه داری و می دانم شمای که اینقدر یک وبلاگ مشابه نظرت را جلب کرده و بهانه شده برای نوشتند این مطلب را هم حل کن .

علوي : به اين نوشته هم دقت كنيد :

من یک پیام برایتان فرستادم تا در مورد قراردادی های این اداره کل سوال کردم که با جواب ندادن شما معلوم شد که همه در اداره کل درست می گفتند شما یک تخم ....( حذف از علوی ) بیشتر نیستید که آمدنتان در این اداره کل فقط تفرقه و حکومت کردن بود و شما ثابت کردید که یک آدم عوضی ، آشغال ، بی خانواده ، دزفولی قله خور و هرچی که فکر می کنید هستید . خدا از شما و خانواده تان نگذرد .
راستی آنجا هم همین کارها را می کنی
راستی خوب جای افتادی آنجا هم بخور بخوره
به یه عده پول می دهی از پول یه عده دیگه تا مریدت بشن

علوي :

از اين برادر عزيز تشكر مي كنم كه نكته اي را كه مي توان گفت هيچ ارتباطي با بنده ندارد به اينجانب نسبت داده است . و البته از نسبت هاي ناروايي كه به بنده داده نيز براي او از خداي متعال طلب استغفار دارم . 

اينجانب تا مهرماه سال ۸۹ حقوق نيروهاي رسمي ، پيماني ، قراردادي و شركتي را تمام و كمال پرداخت كرده ام و طبيعي است كه پرداخت مبالغ در ۵ ماه باقيمانده در اختيار بنده نبوده است .

متاسفانه از لحظه ورود اينجانب به ارشاد وجود يك روحيه مخالف هر گونه توجه به نيروهاي قراردادي و شركتي وجود داشت كه با مخالفت هاي بنده امكان جولان پيدا نمي كرد و اكنون دوباره فعال شده است و بي عرضگي خود را در تامين حقوق نيروهاي قراردادي به گردن ديگري مي اندازد .

در طول دوسال و نيمي كه در خدمت فرهنگ و ارشاد اسلامي استان لرستان بوده ام  بيشترين توجه و تلاش را براي احقاق حقوق نيروهاي شركتي و قراردادي نموده ام . در اين زمينه همواره مورد اعتراض بعض همكاران رسمي و پيماني و ذيحسابي محترم بوده ام .

شاهد اين مدعا كف حقوق نيروهاي قراردادي است كه يكي از بيشترين مبالغ پرداختي در سطح استان است و همچنين قرارداد شركت برنده نيروهاي شركتي كه بهترين مبلغ مورد پذيرش قرار گرفته است و از پذيرش مبالغ كمتر از حداقل خودداري نموده ايم .

در دو سال گذشته سعي كرده ام علي رغم مخالفت عده اي حداكثر پرداختي را به نيروهاي قراردادي و شركتي بر اساس قانون انجام دهم .

پرداخت حق ماموريت ، اضافه كار و حق مديريت ، رفاهيات و پرداخت هاي مناسبتي از تلاش هاي اينجانب براي بهبود حقوق اين عزيزان بوده است .

پرداخت اضافه كار كه شامل همه نيروها به نسبت تلاششان بوده است و البته سقف محدوي داشته است . جهت تعداد معدوي از افراد مثل روساي اداراتي كه قراردادي بوده اند يا افرادي كه مسئوليت هاي خاص داشته اند بر اساس سال گذشته و با محاسبه در بودجه سال  مبالغ بسيار مختصري در پايه حقوق بر اساس پيشنهاد رييس اداره و معاونت مربوطه  ديده شده است كه كمتر يكصد هزار تومان بوده است و حقوق هيچ يك از اين عزيزان را به رقم مورد اشاره نمي رسانده است . 

 

در ابتداي سال ۸۹ علي رغم مخالفت عده اي ،  بودجه مربوط به نيروهاي قراردادي و شركتي را تا حد امكان افزايش داده ام كه با توجه به تعيين سقف توسط استانداري بيش از اين امكان افزايش نبوده است .

در پايان هر سال بر اساس تلاش هر اداره کلی  مقداري اعتبار به سرجمع اعتبارات هر دستگاه اضافه مي شود .

اكنون جاي اين سئوال باقي است كه اين تلاش ها چه بوده است و بودجه دريافتي پايان سال خرج چه كاري شده است.

بنده از بودجه دريافتي و مقدار و محل هزينه آن بي اطلاع هستم انتظار مي رود مديريت مجموعه نسبت به اين موضوع شفاف سازي نمايد. 

زنان با دو نگاه

عكس جالب

نظر شما چيست؟

وبلاگ بدلي عين وبلاگ اصلي!!!!!!

 

سلام

نوروزتان پيروز و سعيد باد .

آرزو دارم كه جانتان به سان طبيعت بهاري و زنده و حيات دوباره يافته باشد با عطر ياد خدا و ديدار او و روز قيامتي كه بسيار نزديك به ماست.

از آخرين نوشته اي كه فرصت شده بود و در وبلاگ قرار گرفته بود يكماهي مي گذشت و مكرر دوستان از به روز نبودن وبلاگ گله مي كردند.

به نوعي با توجه به گذشت ۱۵ روز از سال روي تبريكمان نبود و به دنبال بهانه اي براي نوشتن بوديم كه اين نظر بهانه به دست داد :

بدبخت من متونستم تو را بدبختت کنم ولی دلم سوخت به وبلاگ همزادت سری زدی به آدرس www.saedalavi.blogfa.com

رفتم به اين آدرس سري زدم .

ديدم مشابه وبلاگ بنده است و البته اگر دقت بفرماييد در آدرس با اندك تغييري .

برايم جالب بود كه آدمي بي كار تر از بنده پيدا شده است كه به جاي اينكه خودش برود و در اين فضاي باز مجازي اثر مثبتي داشته باشد و خودش مطلبي بنويسد مطالب بنده و عكس بنده را قرار داده است .

و به خيال خودش كارستان كرده است و حسابي به اصطلاح حال ما را گرفته است.

در اين شرايط است كه مجدالدوله فارساني افاضه مي كند عجب آدم هاي بي ش ... ي . ( به دليل حفظ اسرار مخفف ذكر شده است)

با توجه به اين اقدام عجيب از همه علاقمندان معكوس خود  تقاضا دارد با ايجاد وبلاگ با عكس و مطالب اينجانب ضربات هولناكي به اينجانب وارد نمايند

زمستان بهار مطبوعات لرستان

 
 
زمستان بهار مطبوعات لرستان
 
 
مجوز بيست نشريه لرستان صادر شد
 
 
 
سال ۸۷ بود
دقیقا اسفند ۸۷ بود که هیات نظارت بر مطبوعات با مجوز چهار نشریه جدید برای لرستان موافقت کرد.
خیلی کم تعداد بود هم برای لرستان و هم برای ما که می خواستیم در مطبوعات لرستان طرحی نو دراندازیم.
در فضای بسته و تک صدایی که عده ای کم تعداد و به اصطلاح مطبوعاتی راه انداخته بودند و به زمين و زمان هر چه مي خواستند مي گفتند ،  نیاز به تغییر وضعیت به شدت احساس می شد.
تلاش و کوشش شد که تعداد نشریات از این تعداد اندک به تعدادی مناسب شان  لرستان و مردم آن برسد.
پرونده تمامی متقاضیان نشریه بررسی شد و پرونده هاي متقاضیان جدید به سرعت تشكيل شد.
 
بیست اولویت تعیین شد و علاوه بر همه پرونده هایی که در هیات نظارت وجود داشت اولویت های استان مشخص شدند.
 
تشکیل جلسه هیات نظارت به طول انجامید .
 
توفیق خدمت از ما گرفته شد .
 
مسئولیت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی را جناب امین کمالوندی بر عهده گرفت. 
 
چند پرونده جدید نیز تشکیل شد .
 
معاونت مطبوعاتی تغییر کرد .
 
و خلاصه تشکیل جلسه هیات نظارت به تاخیر افتاد .
 
آخرین وعده ای که به مردم لرستان داده بوديم محقق نشده بود.
 
هنوز فضای مطبوعاتی آنچنان که باید باشد نبود.
 
دوباره اسفند آمد .
 
اسفند ۸۹ .
 
 
بالاخره هیات نظارت تشکیل شد.
 
معاونت مطبوعاتی جدید که خود فرزند همين سرزمین است و به خوبي فضای نامناسب مطبوعاتي موجود را كه به دست عده اي اندك ايجاد شده بود را می شناخت ،‌ به درستی تشخیص داد .
 
بیست مجوز جدید
 
بيست مجوز جديد براي لرستان صادر شد. 
 
یعنی لرستان با بیست و یک نشریه بعضا در حال انتشار  ، تبدیل به  استانی با چهل و یک نشریه شد.
 
اکثر مدیران مسئول نشریات جدید را می شناسم و امیدوارم که با حضور آنها فضای تازه رمق گرفته مطبوعات ،‌ از دست عده بسيار اندك و البته  انحصار طلب و  بي تقوا خارج گردد و مطبوعاتي هاي متعهد و دلسوز و نگران وضعيت فعلي خرم آباد بر اين عرصه غالب گردند .
 
ذكر اين نكته لازم است كه رمق موجود مطبوعات فعلي استان لرستان ثمره تلاش بخش فعال و با انگيزه اي است كه با تشخيص صحيح و با تحمل همه فشارها در مقابل تعداد اندك به اصطلاح مطبوعاتي هاي انحصار طلب و تماميت خواه ايستاده است .
 
عاقبت از آن تقوا و متقين است و آناني كه زبان و قلمشان به فحش و ناسزا و تهمت و افترا آلوده است در روزي كه در همين نزديكي خواهد بود پاسخگوي همه گفته ها و نوشته هاي خود خواهند بود .
 
 
اصل خبر مجوز بيست نشريه استان لرستان را با تيتر زير در سايت معاونت مطبوعاتي بخوانيد :
 
(مجوز انتشار 20 نشریه استان لرستان صادر شد)
 
 
  اسامي نشريات جديد به قرار زير است :
 
در این جلسه با انتشار هفته‌نامه «آفتاب شهر» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «خانم فریبا سلیمانی»، هفته‌نامه «حرف حق» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «آقای رضا ثلاثی»، هفته‌نامه «طراحی ساختمان» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «آقای احسان نیازی»، هفته‌نامه «عصر لرستان» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «آقای علی اکبر رضائی بیرانوند»، هفته‌نامه «لرستان سلام» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «خانم زینب سپهوند» ، هفته‌نامه «نگین اشترانکوه» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «خانم خدیجه بیرانوند»، دو هفته‌نامه «اعتلای لرستان» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «آقای علی قدرت نجفی»، دو هفته‌نامه «باختر زمین» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «آقای نجف مهدی پور»، دو هفته‌نامه «بانگ اساطیر» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «آقای خسرو پرویزپور»، دو هفته‌نامه «بیان لر» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «آقای محمدجعفر ایرانی»، دوهفته‌نامه «پیش آهنگ» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «آقای محمدرسول تقوائی»، دو هفته‌نامه «تابش بروجرد» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «آقای ناصر فخری طباطبایی» ، دو هفته‌نامه «طلوع ورزش» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «آقای سیامک باقریان»، دو هفته‌نامه «مبشر صبح» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «آقای مقداد بهاروند احمدی»، ماهنامه «آفتاب رومشگان» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «آقای مجتبی پادروند»، ماهنامه «بانوی زاگرس» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «خانم فاطمه نعمت پوری اسدآباد»، ماهنامه «بروجرد (الکترونیکی)» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «خانم سمیه امینی»، ماهنامه «ندای مدیریت» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «آقای محمد ناصر بابائی»، ماهنامه «نسیم دلفان» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «خانم بتول رحمتیان»، فصلنامه «خوشه سبز» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «آقای چنگیز ابراهیمی» موافقت شد.

الله اکبر و تولد میر حسین موسوی

 

ساعت ۱۰ شب رسیدم اکباتان .

صدای الله اکبری  از دور می آمد .

صدا خیلی ضعیف و کم تعداد بود .

یک لحظه با خود گفتم نکند امشب مناسبتی داشته است و ما از ثواب الله اکبر جا مانده ایم.

پیش خودم مرور کردم که ۹ اسفند چه مناسبتی است .

دیدم هیچ مناسبتی به جز روز ملی حمایت از حقوق مصرف کنندگان نیست .

در ذهن مرور کردم شاید چیز دیگری باشد یا من اشتباه شنیده باشم . اما صدا می آمد .

یک لحظه به یاد آوردم که سبزی ها اعلام کرده اند که به مناسبت تولد میر حسین چه  و چه می کنیم !!!

خدا را شکر کردم که در جشن تولد ها به جای تولد تولد الله اکبر می گویند.  

امیدوارم که این ذکر الهی همیشه بر لبهای ملت ایران به خصوص بر لب های جوانان این سرزمین الهی باشد .

به سمت بلوک ۱۴ که آمدم غرق در سکوت بود و صدایی هم از دور نمی آمد . 

الله اکبر  الله اکبر  الله اکبر و همه شب الله اکبر . به هر حال هر شب تولد یک نفری هست !!!!!

 

از ولنتاین تا چهارشنبه سوری

در حالی که مردم مصر و لیبی و تونس و بحرین و ... تمامی برنامه هایشان را از مراسمات مذهبی و دینی آغاز می کنند و در شعار هایشان علی رغم محدویت های دینی و مذهبی به مسائل دینی تمسک می جویند در کشور دین محور و اسلامی ما روزگار بعضی به جایی رسیده است که قیام خود را از ولنتاین شروع می کنند تا به چهار شنبه سوری متصل نمایند.

خیلی زحمت نمی خواهد که آدم بفهمد چقدر کج دارد می رود 

خاک به سر شدگی تا چه اندازه باشد که حال و روز آدمی این گونه شود.

نکته : جمعه شب در مختار حاکم زبیری متحد با بنی امیه ، مرتب از کذاب بودن مختار دم می زد. به یاد جناح سبز افتادم که مرتب احمدی نژاد را دروغ گو می نامیدند و خدا رحم کرد که این سریال ایام فتنه سال گذشته پخش نشد وگرنه سبزی ها مختار را هم محکوم می کردند.

نکته : ارادت این حقیر به استاد علامه مطهری بر همه دوستان و نزدیکانم روشن و عیان است اما این مواضع جناب علی آقا فرزند ایشان بد جوری در تخریب یاد و خاطره ایشان در ذهن افراد موثر شده است .

واقعا این موضوع که هرکسی توان و شایستگی هر کاری ندارد در نماینده شدن ایشان ثابت و واضح شد ایشان تا وقتی که دستی قلمی می کردند و کارهای انتشارات صدرا را می کردند با همه معایب کارها و نوشته هایشان عیب هنرشان پوشیده بود ولی از زمانی که نماینده شدند و از زمانی که بر مدار لج قرار گرفتند  غیرقابل تحمل شده اند.

البته غیر قابل تحمل شدن ایشان خیلی مهم نیست ولی بدنامی نامی که ایشان را نماینده کرد و به اینجا رساند آدم را آزار می دهد .

ای کاش این آقازادگان به برکت توانمندی خودشان به اینجاها می رسیدند نه به برکت پدرهایشان.

علی آقای مطهری عزیز تو را به حقی که پدر بزرگورتان بر ما دارد مراقب شان پدر باشید. 

 

نكته خيلي مهم  : در نوشته قبلي ( گربه كشي دم حجله ارشاد ) عده اي از افراد كه در زمان مسئوليت اينجانب بر ارشاد استان لرستان دستشان از بيت المال قطع شده بود شروع به ناسزا گويي در وبلاگ كردند و در يكي از نشريات زرد استان هم مطلب نوشتند و مطالب كذب فراواني را براي چندمين بار مطرح كردند كه اميد وارم در محضر الهي نيز اين چنين بلبل زبان باشند .

از آنجايي كه اينجانب به خاطر نوشتن نامه اي به رييس يكي از ادارات  ارشاد استان و به ناحق در رابطه با عدم توانايي توقيف نشريه اي به دو سال انفصال محكوم شده ام آمادگي كامل دارم تا به هر ادعا و تخلف كاري در هر مكان و زماني پاسخگو باشم .

البته ميزان و محل سوختگي اين آقايان براي بنده روشن است ( مي توانند خودشان را به واحد چهارشنبه سوري فتنه سبز معرفي نمايند تا طول درمان بگيرند  )  و ان شاء الله بازگشت به موقعيت هاي مالي و تصميم سازيهاي پشت پرده ارشاد لرستان را درخواب خواهند ديد.

در اين زمينه مثل هاي " از بزك نمير "  گرفته تا " شتر در خواب بيند "  فراوان داريم كه مصداق بارز آن ،  حضرات عصباني مزاج و هتاك و قدرت طلبي است كه دائم به دنبال قدرت و ثروت در استان لرستان هستند و البته با ابزار رسانه اي  به دنبال تطهير خويش هستند.

و البته اويي كه قدرتش همه را حيران كرده و خواهد كرد به حساب آنان در روزي كه بسيار نزديك است خواهد رسيد و ارتباطات با دستگاهها و افراد به حالشان فايده نخواهد كرد .

مهم اين است كه آدم در آن سرا نيز دوست شيراز نشيني داشته باشد تا حكمش خريداري داشته باشد. و يا شعرش گوش شنوايي .

والعاقبه للتقوي   

گربه كشي دم حجله ارشاد

 

در هفته گذشته پس از ماهها بلاتکلیفی ارشاد استان لرستان با اصرار و پیگیری و پافشاری دکتر دهمرده استاندار لرستان دوست قدیمی و عزیزم جناب آقای حجت الاسلام اسماعیلیان  جایگزین مدیرکل توانمند و مکتبی و مذهبی ارشاد جناب آقای امین کمالوندی شد.

هم ناراحت رفتن آقای کمالوندی هستیم  و هم خوشحال آمدن دوست قدیمی جناب اسماعیلیان .

علی رغم اعتراض به کم توجه ای یا بگوییم بی توجهی جناب دکتر دهمرده به فرهنگ و هنر ، تشکر ویژه ای نیز از ایشان داریم که شخصی اصولگرا و حامی نظام و دولت و مخالف باند بازی و قبیله گرایی را در این سمت نشاند.

نکته بعدی انتخاب جناب آقای منصور احمدی به عنوان معاونت فرهنگی هنری توسط جناب اسماعیلیان است که از نیروهای مسجدی و اصولگرا و احمدی نژادی و منتخب اینجانب  در دوران مدیریت ارشاد جهت ریاست ارشاد شهرستانهای بروجرد و خرم آباد و نیروی جایگزن معاونت فرهنگی بود.

امیدوارم که ایشان در سمت جدید با حفظ روحیه مردمی و اصولگرایی همچنان پر خروش و پرتوان در خدمت به فرهنگ ناب اسلامی باشند.

علی رغم اینکه مشغله کاری در پایتخت و کارهای بسیار محوله اجازه پرداختن به مسائل جزئی را به بنده نمی دهد ولی از باب وظیفه رفاقت و برادری به دوستان عزیزم جناب اسماعیلیان و احمدی مواردی را متذکر می شود و البته این موارد را به صورت خصوصی نگفتم تا ضمیر صاحبش را پیدا کند و کفتاران و لاشه خوران پیرامون ارشاد وسوسه بازگشت به قدرت را در سر نداشته باشند.

جناب اسماعیلیان

در سال ۸۷ ،‌سال ورود اینجانب به ارشاد عده ای خود را صاحبان همه چیز ارشاد می دانستند و با تاسف بگويم اين چنين نيز بود تصميم سازي و بودجه ارشاد در يد قدرت عده اي بود كه بدون داشتن مسئوليت بر ارشاد حكم مي راندند .

اينكه آنان از ساليان پيش چه بر سر ارشاد و بودجه آن آورده اند بماند و شما مي توانيد با مراجعه به بخش كوچكي از اسناد باقيمانده ،  آثار كار آنان را ببينيد.

 اما آنچه مهم است طمع كردن دوباره اين افراد براي به دست گرفتن دوباره سرشاخه هاي مالي و تصميم گيري فرهنگ و هنر است كه تازه چند سالي است از دست آنان خارج شده است. 

روش اين آقايان يا خانم ها كه ابزار تبليغات و غوغا سالاري را نيز در دست دارند اينگونه است:

ابتدا به تعريف و تمجيدو البته آميخته به تهديد شما مي نشينند ،  اگر به مراد دل رسيدند و شما عامل اجراي نظرات آنان شديد ، شما بسيار خوب هستيد و قابل تعريف .

اما اگر به مراد دل نرسيدند شروع به بدگويي و فحش و ناسزا مي كنند .

چهره ژيگول و ادكلن زده و مودب  اول تبديل مي شود به آدم لات ، دريده و ناسزا گو

آدم باور نمي كند اين همان آدم است.

دو راه برخورد با آنها وجود دارد:

۱- وقتي خواستند گربه دم حجله ارشاد را بكشند ، كه البته  آغاز كرده اند،  شما سر كيسه ارشاد را شل كنيد و سبيل داشته و نداشته آقايان و ...  را چرب نماييد.

۲- بر سر اصول خود بايستيد و با اصول خود با آنان مواجه شويد و ذره اي از اصول كوتاه نياييد.  البته اين كار سخت است و تهمت و توهين و تحقير دارد.

به هر حال اميد وارم كه در مسئوليت جديد موفق باشيد و در نزد درگاه الهي ماجور و سربلند باشيد. انشا ءالله

ظهور و مصر

با دوستی در باب موضوع ظهور سخن می گفتیم و اینکه آیا وضعیت کنونی جهان آماده ظهور است یا خیر؟

نتیجه بحث این بود که با شرایط فعلی ، جهان برای این کار آماده نیست مگر اینکه اتفاقات ویژه و ناگهانی در دنیا به وقوع بپیوندد.

ماجراي مبارك و اوضاع مصر و ساير كشورهاي عربي كه پيش آمد با خود گفت شايد آن شرايط ويژه در حال ايجاد است .

بشارت بسياري از بزرگان مبني بر نزديكي ظهور و برخي نظر ها نزديكي آن را حداكثر تا ۴۰ سالگي انقلاب بيان مي دارند .

اميد كه كار به آنجا ها نرسد و در همين لحظه هاي نوشتن ما ، حضرت آمده باشد.

يك نكته هم در باب مصر :

علي رغم همه سياست ها  و خباثت هاي جبهه باطل در صورت رفتن مبارك از مصر بزرگ ترين خدمت به اسلام و به خصوص فلسطين صورت گرفته است.

دعا كنيم كه مردم مصر با هدايت الهي به سوي ادامه كار تا نتيجه نهايي رهنمون شوند كه تا اين لحظه نيز همين گونه بوده است.

اللهم عجل لوليك الفرج آمين

 التماس دعا براي مردم مصر و ...

خدا

سلام

صبح که پیاده از میدان فلسطین به سمت محل کار می آمدم نگاهم افتاد به بچه هایی که از آن طرف خیابان می آمدند.

با خود فکر کردم که خدا دائما در حال آفریدن است و نو به نو نسل های نو و نوتر به " وجود " می آورد نسلی بهتر از نسل دیگر و با خصوصیات مختلف .

در عرصه های دیگر حیات نیز همین طور است و کیست که این همه آفریدن را توانسته باشد جز خدای قادر و توانا که هیچ مثل و مانندی ندارد و در آفرینش هیچ شریک و همتایی.

به راستی که او این گونه است که خود فرموده :

قل هوالله احد  الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد

التماس دعا

یا حق 

برای خیلی خیلی دورها

سلام

این نوشته نامه ای است برای عزیزی که از ما خیلی خیلی دور است مثل اینکه با طیاره دو روز راه است و خیلی خیلی دور .

از آن جایی که کمتر وقت می کنم با او تماس بگیرم .معمولا خواننده نوشته های وبلاگ است و از احوال ما و خانواده از طریق وبلاگ هم با خبر می شود.

آنانی که به آن دور دورها نرفته اند فکر می کنند آنجا خبرهایی است که اینجاها نیست ولی حتما شما فهمیده اید که آنجا هم خبری نیست و اگر نگوییم هیچ فرقی نمی کند ولی به هرحال خیلی هم فرق نمی کند.

آنجاهایی که خبری هست کسی نمی رود و هر کسی هم رفته خبری باز نیامد.

مهم این است که در این دور دورها و در آن دور دورها چگونه ایم!

زمان محدود و امکانات محدود و توان محدود و آرزوهای نامحدود جور در نمی آید باید به فکرهای زمان های نامحدود و امکانات نامحدود و توان های نامحدود بود .

نیست ؟

هست

ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست.( حضرت حافظ ) ۱

هر جا که باشید یک امر ثابت جاودانه وجود دارد .

در محضر خداوند بودن ما

مواظب خدای آن دور دورها باشید . آن دور دورها اگر نه بیشتر از اینجا ، بل به همين اندازه شيطان به كمين نشسته است .

به كمين همه چيز ما .

ياد خدا را از ياد نبريد .

آدم خوب هم آدم خوب آن دور دورها  .

به همه سلام برسانيد به خصوص به برادر بسيجي فري.

التماس دعاي خارجي

يا حق خودمان

منتظرديدارتان

۱:

روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست
گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست چون من در آن دیار هزاران غریب هست
در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست هر جا که هست پرتو روی حبیب هست
آن جا که کار صومعه را جلوه می‌دهند ناقوس دیر راهب و نام صلیب هست
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
فریاد حافظ این همه آخر به هرزه نیست

هم قصه‌ای غریب و حدیثی عجیب هست

 علوی :پاسخی از طرف همانی که آن دور دورهاست:

سلام

سجاده ام كجاست؟ ميخواهم از هميشه اين اضطراب بر خيزم. اين دلگرفتگي مداوم شايد تصوير سايه من است كه اين سان گستاخ و سنگوار بين خدا و دلم ايستاده ام

بعد از اين همه روز كه هر روز من به شما و دل نوشته هاتون سر ميزدم شما هم از دل من يه سراغي گرفتي!!

چه شبي هم بود شبي كه نگران من و خداي من بودي!!شبي كه دل ما دو تا از سنگيني بيخدايي داشت خفه ميشد, شبي كه ديدم و شنيدم بچه بسيجي هاي سابق خدا را ميون ارزوهاي نامحدودشون گم كردن ,ميون خونه بزرگ و ماشين بنز و دلار....و شما ميدونين که ما كم سن وسالیم و خجالتی...
تا دير وقت ما دو تا مدام از همديگه ميپرسيديم اگه سيد عارف جاي ما بود چي ميگفت ؟چكار ميكرد؟سوال هاي هميشه بي جواب....

ولي با همه اينها خدا اينجا خيلي بزرگ مثل اونجا...و غريب...و عظيم... و رحيم...
خدامون بزرگ و ارزوهاي زمينيمون كوچيك , آرزوي ما هنوز اينه كه زود برگريدم دست مادرهارو بوس كنيم و خواهر و برادر هامون رو ببينيم و توروضه امام حسين سينه بزنيم ...
دعا يادتون نره

صابر زال

 

سلام

چند هفته پیش ، قبل از عيد غدير در رابطه با آزاد راه خرم آباد - پل زال مطلبي نوشتم ، فكر مي كنم قبل از افتتاح پروژه بود .

پروژه با حضور رييس محترم جمهوري در يك روز باراني افتتاح شد و به پيشنهاد ايشان به نام آزاد راه خرم زال ناميده شد.

همانطور كه در نوشته پيشين اشاره كردم افتتاح آزاد راه خرم آباد - پل زال مسير خرم آباد - انديمشك را حدود يك ساعت و نيم  كوتاه تر نموده است.

اين پروژه در دولت نهم آغاز و در دولت دهم ( سال ۸۹ ) افتتاح شد ۲۵ كيلومتر تونل جداگانه رفت و برگشت يكي از خصوصيات اين پروژه است .

حتما مي دانيد جاده مذكور عزيزان بسياري را از ما گرفت و هزينه هاي بسياري را بر ملت و دولت تحميل نمود .

در جاده قديمي علاوه بر همه خطرات ريزش كوه و احتمال سقوط در دره در بخش هايي با سرعت ۱۰ تا ۲۰ حركت ممكن بود اما در جاده جديد تابلوي حداكثر سرعت مجاز نصب شده است و طبيعي است كه مي توان به راحتي با سرعت ۱۲۰ در آن تردد نمود 

اكنون بخش كوچك و نسبتا خطرناك طرح در استان خوزستان باقي است كه پل زال را به انديمشك متصل نمايد .

بنابراين انتظار است كه مسئولين استان خوزستان هر چه سريع تر نسبت به اصلاح و يا ايجاد بخش باقي مانده اقدام نمايند.

پس مي توان گفت لرستان ۱   و خوزستان ۰  اميد كه نتيجه يك يك شود و ان شاء الله مردم راضي.

اما آنچه كه مرا وادار به نوشتن اين نوشته نمود واقعيتي بود كه در زمان

 افتتاح پروژه مغفول ماند .

تا آنجايي كه بنده اطلاع دارم يكي از علل افتتاح سريع اين پروژه پيگيري هاي

 روزانه استاندار سابق لرستان جناب آقاي دكتر صابري بود كه متاسفانه در

 اين موضوع هيچ اشاره اي به ايشان نشد.

با توجه به اينكه اكثر پروژه هايي كه در حال حاضر در شهر خرم آباد و استان

 لرستان به بهره برداري مي رسد از ثمرات زحمات شبانه روزي ايشان است

 پيشنهاد مي كنم اسم پروژه خرم زال به نام ايشان صابرزال ناميده شود .

هرچند مي دانم مسئولين استان ما قدر زحمات ايشان را نخواهند دانست

 ولي ياد ايشان و زحمات و بركات اقدامات مختلف  ايشان و تكاني كه به بدنه

 خواب آلوده مديريتي استان داد در ياد مردم لرستان خواهد ماند و از ايشان

 به نام اولين كسي كه توانست بعد از سي سال تغييري در چهره شهر خرم

 آباد  و همچنين وضعيت جاده هاي استان ايجاد كند ياد خواهد شد.

ياد ياران

سلام

برادر و دوست دوران كودكي جناب مهندس پرموز وبلاگي دارد به نام زمزمه و با آدرس http://permooz.blogfa.com/

كه معمولا به ياد شهداي دزفول و مسجد امام حسن عسكري مطلب دارد.

ضمن تشكر از حسن توجه ايشان به شهداي دزفول كه جايشان در بين شهداي كشور خالي است  عين مطلب ايشان در مورد مسئول جلسات مسجد امام حسن عسكري شهيد غلامرضا عارفيان كه كوتاه زماني در كنارشان بودم،  در زير مي آورم . لازم به ذكر است كه اينجانب به دليل كمي سن كمتر در بين اين بزرگان بودم و بيشتر به سبب برادر آسمانيم سيد حسن علوي كه در سمت راست تصوير در كنار شهيد عارفيان است با اين ستاره ها مانوس مي شدم.

يادشان هميشه در دل ما و راهشان هميشه پاينده و به اميد پيوستن به آنان

اما مطلب :

از زمانی که وبلاگ را با عنایت خدای بزرگ آغاز کرده ام ؛ علیرغم اینکه افکار شهید«غلامرضا عارفیان» بیشترین تاثیر را در نگرش های دینی و فرهنگی من داشته است و از دیر باز، دریای بی منتهای معرفت این شهید عزیز را چشیده ام و البته هنوز هم تشنه ام؛ اما نتوانسته ام پُست خاصی را در مورد پدر معنوی ام بنویسم...

 هر بار خواسته ام تراوشات ذهنی که نه احساسات غربیم را در مورد او بنویسم، در میانه راه بازمانده ام و شاید دل و جانم نتوانسته اند و یا نخواسته اند یاری دهنده ذهنم باشند که قصه دل را حدیثی است مکشوف و ناشناخته!...

مدتی قبل دست به قلم بردم و از «چفیه» غلامرضا گفتم و نوشتم و شما هم احتمالاً خواندید اما امروز دل به دریا زدم و خواستم «پدر» را به شما بشناسانم  اما باز در وسط اقیانوس جراتی به خود ندیدم و با جلیقه نجات برگشتم!...

نمی دانم! شاید باید به انتظار مجالی بنشینم تا دلی به یاری ذهنی بشتابد و بگویم آنچه را باید بگویم و امروز ظاهراً آن مجال را آمدنی نیست!!! ...

 ولی نمی شود به دریا رفت و بی صید برگشت؛ در این پُست «کوله پُشتی» غلامرضا عارفیان را به دل های شور انگیزتان تقدیم می کنیم به امید آن که با دعایتان، صاحب این قلم را به روزی برسانید که بتواند «جعبه سفید»! دلدادگی خود و «پدر» معنوی اش را بگشاید...   

 

کوله پُشتی...

«چهره‌اي خندان و سبزه و استخواني داشت. قيافه‌اش دلنشين و نمكين بود و بسيار كم سن و سال مي‌نمود. آن‌چه كه توجه مرا به او جلب كرده بود نه قيافه‌ي دلنشينش كه «كوله‌ پشتي» اش بود.

كوله پشتي را خيلي با زحمت بلند مي‌كرد و هر چند قدمي كه مي‌آورد يكبار بر زمين مي‌گذاشت تا رفع خستگي‌اي كرده باشد. تعجب‌آور بود كه كوله‌پشتي‌ آن‌ قدر سنگين باشد. فكر نكنم در طول عمرم هيچ چيزي اين قدر حس كنجكاوي‌ام را تحريك كرده باشد.

بهرحال، سرويس آمد و من زود بالا رفتم. همان را كه گفتم كوله پشتي به دست داشت، آمد تا سوار اتوبوس شود. كوله را با زحمت برداشته و از پله‌هاي اتوبوس بالا آمد و نزديك صندلي راننده بر كف اتوبوس گذاشت تا رفع خستگي كند. من از اتوبوس بيرون آمدم و دوباره سوار شدم و پشت سرش ايستادم و اجازه گرفتم تا كمكش كنم. كنار كشيد و من كوله را برداشتم. خيلي خيلي سنگين بود و حقيقتش را بخواهيد كمرم درد گرفت. به هر جان كندني بود تا چندقدم آوردمش و پهلوي صندلي‌اش گذاشتم و او با لبخندي پر معني تشكر كرد و باز ساكت نشست. خيلي سعي كردم در بين راه با او آشنا شوم و جريان سنگيني كوله را جويا شوم ولي جواب‌هاي كوتاه و پرمعني‌اش در مقابل سؤالات با مقدمه‌ي من، مجال اين آشنايي را پيش نياورد. از درب اعزام نيروي سپاه تا منطقه‌ي عملياتي‌مان فاصله خيلي بود ولي مجالي براي آشنايي پيش نيامد. به منطقه كه رسيديم موقع پياده شدن با همان زحمت و درد سر كوله‌ي سنگين را بيرون آورد و كنار جاده گذاشت. حدود يك ربع منتظر ماشين ديگري شديم كه ما را به خط ببرد. مي‌گفت بايد جوري ماشين بايستد كه خيلي از ما فاصله نداشته باشد كه هي با درد سر، كوله را به دنبال بكشيم. من شروع به مقدمه چيني كردم كه بپرسم در كوله چه دارد كه ماشين سر رسيد و مقدمه به مقصد نرسيد. كوله را با زحمت به كمك هم بلند كرديم و در قسمت عقب ماشين انداخته و ماشين با شتاب به طرف خط حركت كرد.

چهره‌اش را توي آن سرما چند قطره عرق پوشانده بود. دل را به دريا زدم و گفتم: عرق كردي! كوله‌ات خيلي سنگيه! نه؟ فقط لبخندي زد و هيچ نگفت و با چشم‌هاي ميشي رنگش تشكري كرد. ادامه دادم: مگه توي كوله‌ات چي هست؟ و دلم تالاپ تالاپ مي‌كرد كه نكند جواب ندهد و يا اينكه ... گفت: خاك! با تعجب پرسيدم: خاك؟! گفت: آره خاك، سنگيني گوش‌هايم را آزمايش كردم و يك بار ديگر پرسيدم خاك؟ خيلي كوتاه و مختصر گفت: آره خاك. گفتم: يعني، يعني مي‌شه بگي برا چي؟ گفت: براي يادبود!! از قيافه‌ام فهميد كه مطلب را نفهميده‌ام. ادامه داد: يكي از بچه‌هامون شهيد شده براش يه يادبود ساختيم خاك اينجا كه شوره و چيزي توش در نمياد. مي‌خواهيم اسمش را با سبزه بنويسيم. برا همين از شهر خاك آوردم ... ناگاه سرش را برگرداند و با انگشت به شيشه‌ي ماشين زد: آقا نگهدار اينجا پياده مي‌شم. ماشين ايستاد و او پائين پريد و كمكش كردم تا كوله‌ي سنگين پر خاك را بر زمين بگذارد.

خداحافظي كرد و ماشين رفت و او هم كوله را با زحمت برداشت و راه افتاد. من به جاي پايش چشم دوختم و از آن همه وفايش به دوست شهيدش تعجبم گرفت. سيصد كيلومتر آن كوله‌ي سنگين را همراه آوردن وفاي عجيبي مي‌خواهد كه فقط از بسيجي‌ها مي‌توان انتظار داشت و بس!»

هاشمی بی گناه است

 

این نوشته را برای یکی از دوستان عزیزی می نویسم که زمانی هدایت تشکلی را به عهده داشت و هر وقت ما به وضعیت فکری و فرهنگی و اخلاقی فرزندان آقای هاشمی نه اعتراض بلکه سئوالی می کردیم ما را به سکوت دعوت می کرد.

همیشه به دوستان می گویم  اینکه وضعیت آقای هاشمی و فرزندان ، زبانم لال به وضعیت فعلی رسیده است شاید احتمالا تقصیر ما هم باشد.

اگر از همان اول جراتش را می کردند و جراتش را می کردیم و حرفمان را بلند می زدیم و البته کسی هم کاری با ما نداشت الان به اینجا نمی رسیدیم

یکی از اشکالات گذشته بعضی از مسئولین این بود که خیال می کردند که نباید جواب هیچ کس را بدهند.

خدا را شکر می کنیم که به برکت حضور دکتر احمدی نژاد مجمع تشخیص احیا شد ، بازرسي احيا شد ، ديوان محاسبات احيا شد و دهها دستگاه نظارتي ديگر

و باز خدا را شكر مي كنيم كه وضعيت كشور به گونه اي است كه هركس اين جرات را در خود مي بيند كه هر انتقادي در هر سطحي به رييس جمهور داشته باشد .

البته انتقاد به ساير قوه ها را كار ندارم و در شان و جايگاه ما و ديگران نيست و اگر خودشان اجازت فرمودند شايد اشكالي نداشته باشد. از اينكه اسم ساير قوا آمد سخت معذرت مي خواهم .( احتمالا شوخي  )

خوب است يادمان باشد علت اينكه فعلا احمدي نژاد برهمان صراط است نظارت مردمي است كه از ابتدا آن را فرياد زد و عده اي او را مسخره كردند و همچنان با تمسخر به او و مديريتش مي نگرند.

 

بوسه های خارج از دولت

بوسه های خارج از دولت

 

احتمالا این سنت پسندیده ای است که از زحمات افراد تشکر شود ولی خیلی جالب است صرفا کسانی که با یک حالت ظاهرا ناراحتی از دولت خارج می شوند مشمول عنایت بعضی از قوا می شوند .

از ترس  زندان و شلاق و ... هم که شده بگویم که این بعضی از قوا منظور قوه محترم و جلیله قضاییه نیست و منظور قوه های دیگر است.

یا حق

التماس دعا 

 

 

ما در کجای کربلا ایستاده ایم

 

سلام

ما در کجای کربلا ایستاده ایم ؟!!!!

 

نه در حرف و زبان

 

بلکه در عمل و رفتار!!!!

 

اعظم الله اجورنا و اجورکم

انشاء الله که آمده باشد و آماده باشیم .

یا حق

 

 

 

 

حسین کشتی نجات ماست

سلام

 

اول ، ماه محرم را تسلیت عرض می کنم.

دوم ، حتما خطراتی برای امت بوده كه كسي براي نجات و هدايت او مشخص شده است. 

جالب است يك زماني حضرت نوح در خشكي كشتي مي ساخت و همه او را مسخره مي كردند .

در حادثه عاشورا يك نكته كه بسيار مهم و جالب است اين است كه هيچ كس حضرت را به رفتن كوفه ترغيب نمي كند و همه او را بر حذر مي دارند و مي گويند به مكاني ديگر برو.

بگذريم

در  ايام محرم امسال ،  اگر كتاب آه را نخوانده ايد پيشنهاد مي كنم حتما در برنامه مطالعاتي خودتان قرار دهيد.

اين كتاب در سال ۸۷  توسط انتشارات جام طهور چاپ شده است و در اصل ويرايش جناب آقاي یاسین حجازی از ترجمه کتاب " دمع‌السجوم فی ترجمه النفس‌المهموم" تالیف آيت الله شيخ عباس قمی با ترجمه علامه  ابوالحسن شعرانی است.‮

 

 

 

هواي آلوده

 

مدتي است كه هواي تهران آلوده است .

 شهرداري ، استانداري ، دولت ، مجلس و خلاصه  تمامي دستگاهها همه و همه براي آن جلسه مي گذارند و لحظه به لحظه جلسه و تصميم و اجرا صورت مي گيرد.

اما مگر فقط آب و هواست كه آلوده مي شود .

 آيا وضعيت آلودگي زبان ما به حد غير مجاز نرسيده است .

آيا وضعيت پول و در آمد ما به حد غيرمجاز نرسيده است.

آيا ارتباط ما با خدا و توجه ما به حضرتش هشدار دهنده نيست.

آيا ارتباط ما با ديگران ، ارتباط ما با همسر و فرزندان هشدار دهنده نشده است.

آيا وضعيت لباس و حجاب ما به حد غير مجاز نرسيده است.

آيا  بي دردي ما به حد غيرمجاز نرسيده است .

و ...

و هزار حال غير مجاز ما ، و هزار وضعيت هشدار دهنده فردي و اجتماعي متصور ما .

چه كسي جز شخص ما  شايسته نگران بودن از اين وضعيت است. 

چه زماني اين روزمرگي به ما امان مي دهد كه احساس كنيم هواي فرهنگيي كه تنفس مي كنيم آلوده است و براي آن چه بايد كرد.

اميد كه آن روز امروز باشد ان شاء الله

به انتظار تنها اميد هستيم . اميد كه اكنون آمده باشد.

التماس دعا

ياحق

لرستان 1  خوزستان 0

 

سلام

 

عید غدیر همه مبارک

امید که همه عملا پیرو غدیر و حضرتش باشیم. انشاء الله

هفته پیش ، يعني دو جمعه پيش به دليل كسالت ابوي ساعت ۳۰ / ۱۲ به دزفول رفتم كه حدود ۱۴ به دزفول رسيدم .

افتتاح آزاد راه خرم آباد - پل زال مسير خرم آباد - دزفول را حدود يك ساعت و نيم  كوتاه تر نموده است.

اين پروژه در دولت نهم آغاز و در دولت دهم ( سال ۸۹ ) افتتاح شد ۲۵ كيلومتر تونل جداگانه رفت و برگشت يكي از خصوصيات اين پروژه است .

حتما مي دانيد جاده مذكور عزيزان بسياري را از ما گرفت و هزينه هاي بسياري را بر ملت و دولت تحميل نمود .

در جاده قديمي علاوه بر همه خطرات ريزش كوه و احتمال سقوط در دره در بخش هايي با سرعت ۱۰ تا ۲۰ حركت مي شد اما در جاده جديد تابلوي حداكثر سرعت مجاز نصب شده است و طبيعي كه مي توان با سرعت ۱۲۰ در آن تردد نمود 

اكنون بخش باقيمانده و نسبتا خطرناك طرح در استان خوزستان باقي است كه پل زال را به انديمشك متصل نمايد .

بنابراين انتظار است كه مسئولين استان خوزستان هر چه سريع تر نسبت به اصلاح و يا ايجاد بخش باقي مانده اقدام نمايند.

پس مي توان گفت لرستان ۱   و خوزستان ۰  اميد كه نتيجه يك يك شود و ان شاء الله مردم راضي

خوزستان 0 لرستان 1

سلام

عید غدیر همه مبارک

امید که همه عملا پیرو غدیر و حضرتش باشیم. انشاء الله

هفته پیش ، يعني دو جمعه پيش به دليل كسالت ابوي ساعت ۳۰ / ۱۲ به دزفول رفتم كه حدود ۱۴ به دزفول رسيدم .

افتتاح آزاد راه خرم آباد - پل زال مسير خرم آباد - دزفول را حدود يك ساعت و نيم  كوتاه تر نموده است.

اين پروژه در دولت نهم آغاز و در دولت دهم ( سال ۸۹ ) افتتاح شد ۲۵ كيلومتر تونل جداگانه رفت و برگشت يكي از خصوصيات اين پروژه است .

حتما مي دانيد جاده مذكور عزيزان بسياري را از ما گرفت و هزينه هاي بسياري را بر ملت و دولت تحميل نمود .

در جاده قديمي علاوه بر همه خطرات ريزش كوه و احتمال سقوط در دره در بخش هايي با سرعت ۱۰ تا ۲۰ حركت مي شد اما در جاده جديد تابلوي حداكثر سرعت مجاز نصب شده است و طبيعي كه مي توان با سرعت ۱۲۰ در آن تردد نمود 

اكنون بخش باقيمانده و نسبتا خطرناك طرح در استان خوزستان باقي است كه پل زال را به انديمشك متصل نمايد .

بنابراين انتظار است كه مسئولين استان خوزستان هر چه سريع تر نسبت به اصلاح و يا ايجاد بخش باقي مانده اقدام نمايند.

پس مي توان گفت لرستان ۱   و خوزستان ۰  اميد كه نتيجه يك يك شود و ان شاء الله مردم راضي

کتابخوانی از حد مجاز بالاتر رفته است

 

سلام

در هفته کتاب و کتابخوانی ذکر کتاب و مطالعه به خصوص مطالعه مفيد ، مفيد به نظر مي رسد.

يك روز صبح در حالي كه به تابلو حد مجاز آلاينده هاي هوا نگاه مي كردم با خود فكر كردم يعني مي شود يك روزي را ببينيم كه براي كتاب و كتاب خواني هم تابلوي حد مجاز نصب كنيم.

حتما ديده ايد در بهترين راهها يا به عبارتي آزاد راههاي ايران حداكثر سرعت مجاز ۱۲۰ كيلومتر است.

خيلي ها دلشان مي خواهد با سرعت بيشتر از اين مقدار حركت كنند تا زودتر به مقصد برسند.

يك روزي را تصور كنيد كه مردم خوب ايران به حدي از مطالعه مفيد و مراجعه به كتابخانه ها رسيده اند كه :

۱- مراجعه به كتابخانه ها با كارت مطالعه و روزانه ۱۰۰ دقيقه است و جهت استفاده بيشتر از كتابخانه بايد ساعتي ۴۰۰۰ تومان پرداخت نماييد.

۲- جهت عضويت در كتابخانه ها حتما به معرف معتبر نياز است !!!!!!!!

۳- دريافت كتاب از كتابخانه هاي عمومي صرفا ۲ كتاب در سال مي باشد و در صورت داشتن معرف معتبر و ارائه سند ملك در كتابخانه حداكثر تا سه كتاب در سال افزايش مي يابد

۴- در تمام اتوبوس هاي بين شهري به جاي پخش فيلم كتاب توزيع مي كنند .

۵- شركت هاي مسافرتي با تبليغ جديد ترين كتابها و وعده توزيع آنها در اتوبوس يا هواپيما مشتري جذب ميكنند.

۶ - يكي از تخلفات اداري جديد ، مطالعه در هنگام كار مشخص شده است:

به كاركناني كه در روز بيش از سه ساعت مطالعه نمايند پس از تذكر در نوبت اول تذكر بدون درج در پرونده ، در نوبت بعد با درج در پرونده و در صورت تكرار محروميت از حق مطالعه در هنگام وقت اداري به مدت يك ماه محكوم مي شوند.

۷ - در رستوران ها اين تابلو به چشم مي خورد :

ورود به همراه كتاب ممنوع         يا      از كتابخواني در رستوران خودداري نماييد     يا      با كتابخواني مزاحم كسب ما نشويد

۸ - خبر : شهردار تهران : تابلوي حد مجاز مطالعه در تهران و شهرهاي بزرگ نصب مي شود.

خبر : با توجه به افزايش بيش از ۴۰ درصدي مطالعه مفيد و ترافيك بيش از حد در اطراف كتابخانه ها و كتابفروشي ها  از خروج افراد مسن و بچه ها از منزل خودداري نماييد.

خبر : رييس پليس راهوار تهران بزرگ : محدوده جديد طرح ترافيك كتابخانه ها و كتابفروشي ها  به زودي اعلام مي شود.

خبر : شهردار تهران :كتابفروشي هاي خيابان انقلاب بايد از مركز شهر به اطراف تهران منتقل شوند.

شعار انتخاباتي احمدي نژاد مدل ۶ :

عدالت در توزيع كتاب در بين شهرها و روستاها        

ما مي توانيم هر خانه ايراني را پر از كتاب كنيم 

اولين كتابخانه دريايي بر روي خليج هميشه فارس به دست آقاي واعظي دبير كل نهاد كتابخانه هاي عمومي افتتاح شد.

روانشناسان از نوعي بيماري رواني كم مطالعه انگاري در بين جوانان خبر دادند. در اين بيماري جوانان خيال مي كنند كم مطالعه كرده اند بنابراين از منزل خارج نمي شوند و فقط مطالعه مي كنند .روانشناسان معتقد هستند اين بيماري آسيب هاي جدي به روابط اجتماعي نسل ۹ انقلاب وارد مي كند.

رييس بورس تهران : عينك به بورس وارد شد.

با افزايش قيمت عينك وكتاب و  پرداخت يارانه عينك ، رييس جمهور طرح هدفمند كردن يارانه عينك و كتاب را اعلام نمود.

افزايش ۲ درصدي نمره عينك ايرانيان :ايران رتبه اول افزايش نمره عينك را در جهان به خود اختصاص داد.

با توجه به ميزان افزايش مطالعه در بين آحاد ملت سالانه ۱.۳۴۵ شماره به نمره عينك هر ايراني افزوده مي شود.

پيوند چشم در ايران رو به افزايش است.

تقاضاي سازمان انتقال خون و چشم جهت اهداي چشم پس از مرگ هر فرد .

ايران از خارج چشم وارد مي كند.

هشدار وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي از افزايش بي رويه مطالعه در ايران

وزير بهداشت و وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و وزير دفاع  در زمينه كنترل افزايش مطالعه با يكديگر تفاهم نامه همكاري امضاء نمودند.

و خلاصه از اين جور موارد .

البته بسيار خوشحال هستيم كه در حال حاضر با رقم ۷۶ دقيقه اي سرانه مطالعه در روز مردم فرهنگ دوست ايران حتي بيشتر از مردم كانادا مطالعه مي نمايند.

اميدواريم روزي برسد كه سرانه مطالعه هر نفر ايراني در روز به ۲۴۰ دقيقه برسد .

اين شدني است. ان شاء الله   

 

 

   

برای دو دوست

 

 

سلام

 

 

ياد رفقاي شهيد ، شهيد درولي ، شهيد عارفيان ، شهيد اوركي ، شهيد مرادي ، شهيد منگري و همه آنهايي ديگر كه اكنون با تنها رفيق غرق حال و مرام و رفاقتند به خير و براي شادي روحشان  و به پاس رفاقتشان بر محمد و آل محمد صلوات. 

اللهم صل علي محمد و آل محمد

از دوران نوجوانی یکی از دلمشغوليها و دغدغه هایم و به تعبیری یکی از آرزوهایم دوست خوب داشتن بوده است.

دقت در احوال دیگران ، بررسي احاديث و روايات ، آزمودن بسياري از افراد براي دوستي و صرف وقت و توان و به تعبيري سالهاي سال عمر پشت سر حاصل آن است.

اما اين موضوع از آن موضوعاتي بوده كه علي رغم تلاش فراوان ، موفقيت اندكي را در پي داشته است تا جايي كه يافتن يك دوست يكرنگ و همراه و يكدل و ... تبديل به آرزو شده است :

آدمي در عالم خاكي نمي آيد به دست     عالمي از نو ببايد ساخت و زنو آدمي

البته دوستان بسياري در طي اين مدت سي و چند ساله داشته ام كه به قول بزرگي دوستان زمان دعوا نبوده اند .

اين روزها دلم بسيار تنگ دو دوست است. شايد دو دوست ريزشي و شايد انشاء الله رويشي دوباره

از اينكه اسم آنها را نمي برم عذرخواهم .

يكي از آن ها دوست دوران قبل از دانشگاه و سالهاي دانشگاه و پس از آن بود.

يادم است وقتي مي خواستم انتخاب رشته كنم مرا  با نوشتن نامه مفصلي از رفتن به رشته اي خاص كه عاقبتي غير فرهنگي داشت منع نمود و البته من هم آن رشته و آينده را انتخاب ننمودم ولي آن دوست عزيز خودش به همان راهي رفت كه مرا برحذر داشته بود و چه خوب گفته بود كه نبايد اين راه را رفت . اين روزها از او هيچ خبري ندارم . وقتي از كنار شهري كه در آن خانه دارد مي گذرم به او سلام مي دهم و بر سالهاي دوستي با او حسرت مي خورم و آرزوي ديدار او را مي نمايم.

دوست ديگري هم دارم كه دوست انتهاي دوران دانشجويي و پس از آن بود.  

اما هميشه آنجايي كه انتظارش را داشتي نبود .

هميشه دير به سراغت مي آمد. اگر آتش مي گرفتي بر سر خاكسترت آب مي پاشاند .

دوست ديگري بر اين قبيل دوستان گله مي كرد . به او گفتم : همين است همه توان دوستي و رفاقت نصيب ما ، كاري نكنيم همين هم از دست برود.

شايد ديگر كسي حال دوستي و مرام و مروت را كمتر داشته باشد.

اما به لطف الهي ما فدايي آن دوست هستيم كه اهل وفا و مرام و مروت باشد.

روزگار بدي ساخته ايم .

در ماجراي عقده گشايي و كينه ورزي كه براي اين حقير پيش آمد به حقيقتي رسيدم كه به اندازه هزار وزارت و رياست جمهوري مي ارزيد و آنهم دوستي و مرام و وفاي تنها پروردگار عالميان بود.

حبيب كسي كه حبيبي ندارد. رفيق كسي كه رفيقي ندارد و واضح است كه ما همه جز او رفيقي نداريم .

درك و لذت رفيقي خصوصي با رب ودود را در آستانه عرفه براي خود و شما آرزو مي كنم .

با مرام باشيم

  

نسل سوم یا چهارم ، مسئله این نیست

 

 

 

ساعت ۵ صبح به ترمینال جنوب رسیدم .

تازه اذان صبح به افق تهران گفته شده بود .

رفتم که وضو بگیرم . برای وضو گرفتن صف طولاني بود . هفته پیش هم همین جوری بود.

منصرف شدم . دنبال لوله آبی گشتم تا وضو بگیرم . هوا سرد بود .

دیگرانی زرنگ تر از من آبی جسته بودند و مشغول وضو بودند .

دو سه جوان ۲۳ یا ۲۴ ساله . نوبت من شد . من هم وضو گرفتم .

رفتم به طرف نمازخانه ترمینال . صف فشرده و طولانی در مسجد کشیده شده بود .

دیدم این صف خیلی طول دارد .

رفتم در خروج .

هنوز باز نشده بود .

ازدحام جمعیت به شکلی بود که خادم مسجد فرصت نکرده بود در خروج را باز کند .

عده ای از خیر داخل مسجد شدن گذشته بودند و همان دم در  ، روی چفیه هایشان نمازشان را مي خواندند . 

چند دقیقه بعد در خروج باز شد و به علت عدم اطلاع نمازگزاران خلوت بود .

رفتم داخل مسجد.

جای خالی پیدا نمی شد.

قدری منتظر ماندم تا جایی خالی شد و برای نماز آماده شدم

 از ما زرنگ تر ها نماز را به جماعت خوانده بودند .

بعد از نماز نگاهی به دور و ور خود انداختم . گفتم شاید همه پیرمرد باشند.

اما اکثر آنهایی که آمده بودند جوان بودند .

دلم نیامد از این همه عشق و شوق جوانان  به معبود عکس نگیرم .

عکس های آن را گرفته ام . می خواستم این مطلب را با عکس بگذارم ولی طاقت نیاوردم .

عکس ها را جداگانه خواهم گذاشت. 

راستي آن فاصله و اختلافي كه بعضي اصرار دارند بين نسل اول و دوم و سوم و چهارم ايجاد كنند كجاست؟

مطمئن باشيد و مطمئن باشند كه اين نسل ، همين نسل آخري ،  از همه نسل هاي گذشته براي فداكاري و ايثار آماده تر است .انشاء الله

التماس دعا

يا حق

تنفر از دروغ گویی

سلام

از بچگی یکی از چیزهایی که خیلی آزارم می داد و از آن متنفر بودم عمل زشت دروغ گویی بود .

همیشه تلاشم بر این بود که با این گناه بزرگ فاصله زیادی داشته باشم و در حال حاضر که نزدیک به چهل سال از عمرم می گذرد افتخار این را دارم که از دروغ و دروغ گویی فاصله بسیار داشته ام و یادم نمی آید دروغ گفته باشم .

حتی در جاهایی که به ضرر شخصیم بوده است فقط راست گفته ام و دروغ نگفته ام .

همین موضوع  و اهمیت آن را به همه اطرافیان ، دوستان و خانواده ام انتقال داده ام و با صراحت به همه دوستانم و خانواده ام اعلام داشته ام که از دروغ بیزارم و با هر فردی که دوستی کرده ام از او خواسته ام که راستگو باشد و مرز دوستی خود را راستی و صداقت قرار داده ام .

براي خود و شما آرزوي زندگي سراسر راستي و درستي و صداقت مي نمايم.

به چند روايت از معصوم عليهم السلام در اين زمينه توجه نماييد:

امام سجاد عليه السلام:

اِتَّقُوا الكَذِبَ الصَّغيرَ مِنهُ وَالكَبيرَ، فى كُلِّ جِدٍّ وَهَزلٍ فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذا كَذِبَ فِى الصَّغيرِ اجتَرَأَ عَلَى الكَبيرِ؛

از دروغ كوچك و بزرگش، جدّى و شوخيش بپرهيزيد، زيرا انسان هرگاه در چيز كوچك دروغ بگويد، به گفتن دروغ بزرگ نيز جرئت پيدا مى كند.

(تحف العقول، ص 278)

امام على عليه السلام:

يَكتَسِبُ الكاذِبُ بِكَذِبِهِ ثَلاثا: سَخَطُ اللّه عَلَيهِ وَاستِهانَةُ النّاسِ بِهِ وَمَقتُ المَلائِكَةِ لَهُ؛

دروغگو با دروغگويى خود سه چيز بدست مى آورد: خشم خدا را نسبت به خود، نگاه تحقيرآميز مردم را نسبت به خود و دشمنى فرشتگان را نسبت به خود.

(غررالحكم، ج6، ص480، ح11039)

امام حسن عسکری علیه السلام:

جُعِلتِ الخَبائِثُ فی بَیت وَ جُعِل مِفتاحُهُ الکَذِبَ؛

تمام پلیدیها در خانه ای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است.

(بحار الانوار، ج78، ص377)

پيامبر صلى الله عليه و آله:

يا عَلىُّ اصدِق وَ إِن ضَرَّكَ فِى العاجِلِ فَإِنَّهُ يَنفَعُكَ فِى الآجِلِ وَلاتَكذِب وَإِن يَنفَعكَ فِى العاجِلِ فَإِنَّهُ يَضُرُّكَ فِى الآجِلِ؛

اى على راست بگو اگر چه در حال حاضر به ضرر تو باشد ولى در آينده به نفع توست و دروغ نگو اگر چه در حال حاضر به نفع تو باشد ولى در آينده به ضرر توست.

(ميراث حديث شيعه، ج 2، ص 27، ح 65)

امام باقر عليه السلام:

اِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ لِلشَّرِّ اَقفالاً وَ جَعَلَ مَفاتيحَ تِلكَ الاَقفالِ الشَّرابَ وَالكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرابِ؛

به راستى كه خداوند عزوجل براى شر قفل هايى گذارد و كليد آن قفل ها را شراب قرار داد و دروغ از شراب بدتر است.

(كافى، ج 2، ص 338، ح 3)

پيامبر صلى الله عليه و آله:

آیَةُ المُنافِقِ ثَلاثٌ: اِذا حَدَثَ کَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِذا اؤتُمِنَ خانَ؛

نشان منافق سه چیز است: 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در امانت خیانت نماید .

(صحیح مسلم، کتاب الایمان، ح 89)

التماس دعا

ياحق

از ولایت مداری تا ولایت شعاری

سلام

خیلی از ماها وقتی حرف ولایت و تبعیت از رهبری مطرح باشد هزاران آتشه هستیم و در شعار و فریاد و داد و بیداد هیچ کس به پای ما نمی رسد ولی اگر میزان مناسبی از  تبعیت عملی از ولایت در کنار کارهای ما بگذارند خواهیم دید که از خیلی در تبعیت از رهبری و ولایت عقب تر هستیم.

به عبارتی ما به همان اندازه که عمل مان ولایی است حامی ولایت هستیم و نه به اندازه ای که حرفهایمان در رابطه با ولایت است .

در این ایام یکی از محورهای اصلی کلام حضرت نائب الامر موضوع وحدت است.

همه ما چه به صورت شخصی و چه به صورت گروهی ، چه در خلوت دوستانه و چه در جمع رسانه اي و خلاصه در هر حد واندازه اي كه هستيم به چه ميزان عامل به اين دستور هستيم ؟

از اين قبيل موارد بسيار است.

 اگر قبل از هر كاري خودمان را با ميزان نظرات ايشان بسنجيم خواهيم ديد تناسب شعار و عمل مان تا چه حدي است.

مواظب خودمان باشيم كه دوران ظهور نيز در تبعيت و عدم تبعيت از رهبر و مولايمان چندان فرقي با اكنون نخواهد داشت و كسي كه نمي تواند ازدستورات نائب الامام تبعيت كند از خود امام هم نمي تواند .

التماس دعا

ياحق 

 

من منفصلم پس هستم

 

سلام

خدمت همه دوستان و ... لرستانی و غیر آن و دوستان خارج کشور عرض ارادت دارم.

مدتی است متوجه شده ام که چند ماهی است منفصل شده ام و اکنون در دوران انفصال به سر می برم.

برای همکار عزیز با نام مستعار محمد هم آرزوی کار و خدمت برای مردم لرستان را دارم .

کاری که در این دو سال حضور من کمتر انجام دادند .

بزودی برادر عزیزم جناب آقاي امین کمالوندی به عنوان سرپرست و ان شاء الله در ماههای آینده به عنوان مدیر کل معرفی خواهند شد.

سه هفته طول کشید تا با رایزنی با معاونین و وزیر محترم نظر ایشان را مبنی بر رفتن این حقیر از اداره کل را دریافت نمودم.

زمان خوبی بود و با الهام از فرمایش حضرت نائب الامام دقیقه ها را قدر دانستیم و هر چه برنامه ریزی کرده بودیم انجام دادیم.

از برنامه ها صرفا نمایشگاه بزرگ کتاب ماند که انشاء الله در  آذر ماه ۸۹ توسط همکاران خوبم با مدیریت جناب آقای کمالوندی برگزار خواهد شد.

آب زلالی که می بایست جریان یابد جریان یافت و به یاری الهی جریان خواهد داشت.

علی رغم همه مشکلات و سختی ها و ناملایمات و کندی بعضی کارها معتقد هستم لرستان مستعد ترین ، تاثير پذيرترين و نيازمندترين استان کشور برای کارهای فرهنگی است .

برای این که برادر محمد هم خوشحال شود از همه ملت ایران ، تك تك مردم لرستان در همه شهرستانها خرم آباد ، كوهدشت ، پلدختر ، بروجرد ، سلسله ، دلفان ، ازنا ، اليگودرز ، دورود و سراب دوره و همه بخش ها و روستاهايي كه مديون آنها در كار فرهنگي مانديم عذرخواهي مي كنم و از آنان عاجزانه تقاضا مي كنم كه ما را به سبب كوتاهي ها عفو نمايند.

از زحمات همه همكاران عزيزي كه در اين دوسال نام لرستان را در صدر استانهاي كشور نشاندند نيز تشكر مي نمايم و از هر عمل نا صحيحي كه در قبال آنان انجام داده ام طلب عفو و بخشش دارم.

و ....

هميشه در فكر ارتقا و جايگاه واقعي فرهنگ لرستان خواهم بود انشاء الله

التماس دعا  

    3+3بیمارستان کسری

چند وقت پیش به علت بیماری پدر دو شبی را در بیمارستان کسری - در تهران حاضر بودم .

بیمارستان سه اشکال ظاهری داشت:

۱ - کارکنان مرد کروات زده بودند چرا ؟ نمی دانم . شاید در نظافت اتاق ها کمکشان می کرد.

۲ - برخی از کارکنان زن حجاب مناسبی نداشتند.

از همه مهم تر

۳- نماز خانه در طبقه منهای سوم در کنار رختشور خانه باموقعیت بسیار نا مناسبی قرار داشت.

اما  خوبی ها :

۱- کارکنان بسیار مودب بودند

۲- نظافت بسیار عالی بود  

۳- وجدان کاری بسیار بالا بود و کارها به سرعت انجام می شد.

امید است که سه گزینه اول همچون سه گزینه آخر اصلاح شوند. انشاء الله

 

 

مطلب جدید

 

سلام

قرار بر این گذاشته ام که در صورت کسب مجوز نسبت به مطلبی با  عنوان شیرینی های یک انفصال و یا چاپ کتابی با عنوان یک بعداز ظهر انفصالی اقدام نمایم ولی این کارهای اداره کل امان نمی دهد .

خدا را شکر کار به حدی زیاد است که مشعوف تبعیت از ولی امر مسلمین جهان در نامگذاری سال ۸۹ هستیم و بر آنانی که کارشان صرفا سنگ اندازی و حرمت شکنی و اختلال در کارهای دیگران  است ( البته با نام قانون یا حرمت قانون ) افسوس می خوریم.

البته چه  می شود کرد هر کسی را بهر کاری ساخته اند .

در ضمن یک مطلبی را با عنوان خرس کشی تا آدم کشی در احوالات یکی از دوستان مطبوعاتی در دست نوشتن دارم که امیدوارم در آستانه سال تحصیلی جدید منتشر شود.

در ضمن به بعضی از آقا زاده های پردیس نشین ضد فعالیتهای بانوان نیز فعلا اخطار می نمایم. 

همچنین در هفته گذشته که خدمت نرسیدیم دیدارهای مختلفی در وزارت داشته ام و در جاهایی دیگری که به دلیل عدم امنیت جانی تا نهایی شدن لایحه آن از ذکرشان خودداری می نمایم ولی وای به حال کسانی که غرض به جای چیز دیگری داشته اند. چه کسی ؟ خودشان می دانند.

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان و جهادگران بسیج سازندگی را حتما دوبار ،سه بار   بخوانید.

التماس دعا

مسجد پرستی

 

در شهر ما و یا شهر شما عده ای هستند که به جای پرستش واقعی خدای مهربان مساجد را می پرستند.

این عده مسجد  را ُملک و مِلک خویش می دانند و حاضرند مساجد تعطیل باشند و جوانی در آنها نماز نخواند و یا کار فرهنگی نکند .

اینان مسببین واقعی صد عن سبیل الله هستند .

سنگربانانی هستند که سنگر هدفشان است ، غافل از اینکه هدف خداست نه مسجد و مسجد محل قرب و عبودیت اوست نه ملک شخصی افراد.

در کنار یک محله فقیر نشین و محروم حاشیه شهر من ، جوانان بسیاری در آرزوی استفاده از بزرگ ترین مسجد شهر در حسرت هستند.

آنها برای کلاسهای قرآنی خود خانه خرابه ای را به بیست هزار تومان کرایه کرده اند و یکصد و بیست نفر جوان را گرد قرآن جمع نموده اند .

به راستی این وضع با نظر و دستورات امام و رهبری منطبق است و آیا سنگر های مساجد اینگونه پر می شود.؟؟؟؟!!!!!

حرف جوانان این محله و اعتراض شان به همه مسئولین استان به هیچ جایی نرسیده است و درهای این مسجد به روی آنان همچنان بسته است

اگر از دست شما کاری بر می آید دریغ ننمایید

التماس دعا و به امید روزی که مساجد ما در تمامی ساعات روز و شب باز باشد ان شاء الله

 

این مطلب را از سایت گل صنم به آدرس http://golsanam.blogfa.com می خوانید: 

 

تهران که بودیم به مسجد محله مان می گفتیم مسجد پیرمردها. از امام جماعت گرفته تا مکبر و نمازگذارانٍ صف اول، همه پیرمرد و پیرزن بودند. یعنی جوری بود که اگر یک وقت نفر اول هم وارد مسجد میشدی، باز هم نمی توانستی از صف سوم جلوتر بنشینی چون دو صف اول توسط پیرزنهای محل قرق شده بود. پیرمرد مکبر هم که داستان خودش را داشت. از پیش کسوتان محل بود و لا یتغیر. به ندرت کسی با خودش بچه به مسجد می آورد یعنی در واقع کسی جرات نداشت. فکرش را بکنید مثلا بچه وسط نماز پا بگذار روی جانماز یا مهر یکی از این پیرزنها یا اینکه خدای ناکرده گریه کند و پیرزنی حواسش پرت شود آنوقت است که باید خر بیاوری و باقالی بار کنی. اینست که اکثرا ترجیح میدادند بچه ها را به مسجد نیاورند.

اینجا توی قم اوضاع مساجد کاملا متفاوت است یعنی به جرات می توانم بگویم معمولا هفتاد درصد جمعیت جوان هستند. اوایل که به این محل آمده بودیم خیلی برایم جالب بود، دم دمهای اذان که نگاه میکردی به خیابانهای اطراف مسجد حرکت تند آدمها برای رسیدن به نماز توجهت را جلب می کرد. می خواهم بگویم طوری همیشه این حرکت دسته جمعی به سمت مسجد جلب توجه می کرد که حظ می کردی.داخل مسجد اگر کمی دیر میرسیدی و نماز شروع می شد دیگر جا نبود و مجبور بودی توی حیاط بایستی! این را هم بگویم که اینجا هشتاد نود درصد نمازگزاران کودک و جوان هستند.

از اول ماه مبارک یک مسجد دیگر هم رو بروی خانه ما  افتتاح شده.اینجا مسجد ما را بچه ها می چرخانند. از تکبیر گویی گرفته تا پهن کردن و جمع کردن جانماز ها و کارهای تدارکاتی همه به عهده نوجوانان است.

راستش را بخواهید بخاطر همین چیزهاست که اینجا را دوست دارم. اینجا سحرها تلویزیون هم که روشن نباشد کافیست توی سکوت سحرگاهی پنجره را باز کنی تا صدای نیایش و دعای سحر را با کيفيت بسیار بالا بشنوی و حالت دگرگون شود. هیچوقت یادم نمیرود تهران که بودیم مردم شکایت کرده بودند صدای بلندگوی مسجد صبحها مزاحم خوابشان است!! البته آنجا هم محل به محل فرق دارد ومسجدهای خوب کم نیست.

حقیقتش همیشه متولیان مساجد جوان را تحسین کرده ام. امیدوارم روزی برسد که مساجد در همه جای کشور اصلیترین پایگاه و پاتوق برای جمع شدن جوانان باشد. 

دلیل انفصال

 

 

 

خیلی ها به سکوت اینجانب در مورد ماجرای انفصال ایراد می گیرند .

به همه این دوستان عرض کردم این سکوت نه از سر ترسبرای خود بلکه از ترس سوء استفاده غیردوستان و ایجاد حتی یک ثانیه هزینه برای دولت و نظام است.

اینجانب آمادگی دارم که اصولا منفصل شوم ولی هزینه ای برای نظام نداشته باشم.

هنوز هم باید صبر کرد .

اینکه بعضی با مطبوعاتی کردن این موضوع قصد آبرو ریزی و فشار بر اینجانب را داشتند شکی نیست اما همه بدانند که نه احساس فشاری بر بنده است بلکه  بیشتر و با انگیزه تر از گذشته در حال خدمت هستم و نه احساس ناراحتی می کنم از آبرویی که بخواهد توسط یک خبر بریزد.

خدایی که در ماه او هستیم آنقدر ها قدرت دارد که حریف همه نامردی ها و خباثت ها باشد.

به او توکل می کنیم ، از او کمک می خواهیم و جز او کسی را نمی پرستیم.

یا حق

 

ماه مبارک با مزه انفصال

سلام

نه از نوع معمولی آن بلکه از نوع لیله القدری آن .سلام هی حتی مطلع الفجر

خبر روزنامه وزین کیهان که از نگاه خیلی به ضرر ما بود بسیار سودمند ومفید واقع شد.

اجازه بدهید فعلا علت سودمند بودن خبر دوستان کیهانی را نگویم

دوستان بسیاری اظهار نگرانی کرده بودند ضمن تشکر از آنها  علت این ماجرا بر می گردد به انتشار یکی از نشریات بروجرد که شرح ماجرا را به زودی منتشر خواهم کرد فقط چند ماهی صبر لازم دارد .

در ضمن در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در سمت نوکری مشغول هستیم و اگر دیر به دیر مطلب می نویسیم به خاطر حجم بالای کارها است.

 علت حضورمان را نیز در لطف برخی نشریات استانی می توانید ببینید و انشاء الله اداره کل با کارهای بزرگی در ماههای آینده خواهد درخشید.

پس از برگزاری با شکوه و بی نظیر نمایشگاه رسانه دیجیتال که با استقبال ۱۲۰۰۰۰ نفری مردم لرستان روبرو شد و  در بین ۸ استان قبلی از لحاظ استقبال و تبلیغات و اجرا کم نظیر بود با برگزاری جشنواره بین المللی فیلم  کودک ، جشنواره نماهنگ رضوی ، نمایشگاه بزرگ کتاب و نمایشگاه بزرگ قرآن در خدمت مردم خوب لرستان خواهیم بود. ان شاء الله