شغل جدید آینده دار

ماجرای شهادت شهید احمدی روشن که پیش آمد

خانم با افسوس گفت :

شما هم با این شغل فرهنگی اتان !!!!

احتمال شهادت شما اصلا نمی رود !!!

آخر این شغل بود شما انتخاب کردید !!!

هیچ کس نگران و ناراحت کار شما نیست .

راستی اشکال کار ما این است که کارمان را خوب انجام نمی دهیم و یا اینکه کارمان شایستگی شهادت ندارد؟؟؟؟؟؟؟؟

یعنی این آرزوی شهادت ما روزی به نتیجه خواهد رسید ؟؟؟؟؟

یا باید تغییر رشته بدهیم و برویم فیزیک بخوانیم ؟

می ترسم برویم فیزیک بخوانیم و دشمن متوجه کارهای فرهنگی بشود و باز ما جا بمانیم .

پس بهتر است همین کارمان را به خوبی و درستی انجام دهیم و امیدوار باشیم که شهادت نصیبمان خواهد شد .

البته این را که می گویم نشنیده بگیرید اما چند روز پیش احساس کردم آماده شهادت هستم .

البته اینکه این احساس چه حالتی است نمی دانم ولی کمی بعد حس و حالش رفت .

خدا کند حس و حال شهادت برگردد و همیشگی با آدم بماند چه شهید بشویم و چه نشویم .

یا حق  

شوری دیگر

شوری دیگر بر دلم افتاده است .

به یاد عاشقی های قدیمی .

ذکر و فکر و حال و توجه و ...

دیروز به عزیزی گفتم چه کنم که دلم آشوب و غوغاست .

گفت بگو :  أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ

و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و گفتم و ....

و هنوز در دلم همچنان غوغایی به پاست

یا حق   

 

 

تقوا کجاست ؟

دوستی می گفت نظرت در مورد جریان انحرافی چیست ؟

گفتم : تا دیروز همین ها را بهترین مي گفتند حالا  رفيقانشان مي گويند اينها منحرف هستند ، البته در اين دوره آخر الزمان همه چيز شدني است .

اما يك چيز را خوب مي دانم .

تقوا .

ملاكم براي درجه انحراف جريان هاي موجود ، از فتنه گرفته  تا انحراف تا گروه ۱۵  (‌۷ +۸ ) يا ۱۶ -۱ و پايداري و ايستادگي و ....  ميزان تقواي آنان است .

نه ژست تقوا ، عمل بر مدار تقوا .

مثل شهيد بهشتي . 

به دوست ديگري مي گفتم وقتي بزرگان در عمل و بعضا در گفتارشان تقوا بروز و ظهور نداشته باشد مردم پراكنده مي شوند و ميروند دنبال كارشان .

اگر تقوا بر اين گروه ها حاكم نشود مردم صحنه را خالي خواهند كرد .

نمي گويم همه گروه ها با هم وحدت كنند ،‌ بلكه با حفظ موجوديت خود ،  كار خود و فكر خود را تبليغ و ترويج كنند و ديگران را نيز تخريب نكنند و به فرموده حضرت نائب الامام مسائل را تبيين كنند .

نمي شود با عمل مخالف نظر حضرت نائب الامام براي ايشان سرباز بود .

اگر ما بخواهيم با تخريب و توهين و تهمت از  انحرافي جلوگيري كنيم ، خود ناخواسته انحراف ديگري را آغاز كرده ايم

دعا كنيم جامعه مسير تقوا را طي كند

يا حق

براي خدا بودن

سلام

سلام  و سلام       كه نام اوست

هميشه با خود مي گويم چه زماني وقت با خدا بودن فرا مي رسد

هنگامه اي كه فقط ما باشيم و خدا و هيچ چيزي بين ما نباشد؟

قبلا فكر مي كردم يك روزي اين زمان مي رسد .

ولي اكنون مي بينم كه هر لحظه كه مي گذرد يك لحظه از زمان با خدا بودن ما كم مي شود .

پس هميشه با خدا باشيم و جز براي خدا نباشيم

ان شاء الله

خدايي باشيد

ان الله معنا

يا حق

كينه هاي ...

سلام

مدتي بود به دليل كار زياد فرصت نوشتن نيافتم .

اين روزها همچنان و بيش از گذشته مشمول كينه هاي شتري عده اي خود نشناس هستم .

نسيم بهشتي وزيدن گرفته است و   او  كه بسيار مهربان است .

و او كه تنها حبيب  بي حبيبان است به سوي خويش فرا مي خواندم .

دوستي مي گفت چرا اين خود نشناس ها ادب نمي شوند ؟

زير لب خنديدم و با خود گفتم : آنوقت نسيم بهشتي چه مي شود و صحنه هاي شناخت دوست و حبيب .

نزديك است كه همه ادب شوند

لحظه اي بيش نمانده

لحظه ديدار دوست

يا حبيب من لا حبيب له

يا حق

عاشورا

به دوستی گفتم روز عاشورا در عزاداری ها چه کار می کنی ؟ 

گفت روز عاشورا را دائم به ذکر استغفار هستم .

با خود فکر کردم قبل از عاشورا ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان را می گذرانیم .

بعد هم دهه ذی الحجه و عرفه و قربان و غدیر که شاید بصیرت پیدا کنیم و در لحظه عاشورایی خویش و در کربلای خود تصمیمی حسینی بگیریم .

بصیرت برخواسته از معنویت و شناخت و معرفت .

که اگر معرفت و شناخت نباشد و معنویتی در کار نباشد بصیرت اگر حاصل شود  بلای جان آدمی است ( اگر بشود به آن نام بصیرت داد )

خدا کند زندگی و مرگ ما حسینی باشد . ان شاء الله  

دمكراسي فلفلي



به قول حكيمانه !!!!!! جناب صادق !!!!! زيبا !!!! كلام؟

ليبرال دمكراسي حريف اين ماجراي وال استريت مي شود 

چه جوري ؟








اينجوري  :



تبلیغ هم جنس بازی نبود

 

 

ایام نمایشگاه کتاب بود .

مشغول بازدید از غرفه ها  بودیم .

تمامی اخبار ، اخباری کتابی بود و هر روز از صبح تا بعد از نماز مغرب را در نمایشگاه بودیم .

به تحقیق اولین سالی بود که از بازدید و گشتن در نمایشگاه حظ کامل را بردم

هر سال دو يا سه روز وقت بازدید از نمايشگاه  در انبوه برنامه هاي ارديبهشت مي شد . 

ولی سال ۹۰ سال مبارکي بود از کتاب و انس و همراهی با کتاب.

خدا را شکر می کنم که ما را با جنس معجزه پیامبر اعظم  صلی الله علیه و آله  محشور کرده است الحمد لله رب العالمین ، با كتاب .

در نمايشگاه كتاب بوديم كه پيامك دوست عزيزي برايم ارسال شد .

الان متن دقيق پيامك را ندارم ولي محتوي آن اين بود :

كتاب ((كنار درياچه ....... ))تبليغ هم جنس بازي است .اي واي اي بيداد .

به سراغ انتشارات رفتم . اصلا كتاب در غرفه نبود تبليغي از كتاب را نيز در نمايشگاه نديدم .

فرصت شد بعد از نمايشگاه كتاب را تهيه كردم

كتاب شامل هفت داستان كوتاه بود با جذابيت كم  تا متوسط و هيچ اثري از هم جنس بازي در آن نبود.

تعجب كردم . آن پيامك قاطع و آن دوست مورد وثوق و اين اطلاعات نادرست .

البته ما از سال ۸۸ آموخته ايم كه هر رسانه اي كاملا قابل اعتماد نيست بايد به يقين رسيد.  

 

گفتمان انعطاف ولايي و ولایت فقیه

سلام

 

در دو سخنرانی در دو ماه گذشته حضرت آقا در باب ولایت فقیه به صورت خاص مطالبی عنوان شده است .

از آنجا که زاویه نگاه حضرت آقا به موضوع خاص بوده است و انتظار می رفت گفتمان جدیدی در بین نخبگان به وجود آورد ولی در این مدت در باب دیدگاه ایشان ،‌ پرداخت و دقت کافی به عمل نیامد .

جا دارد علاقمندان به حضرتشان با دقت در مسائل اصلی و مورد  نیاز جامعه و اهمیتی که ایشان در این موضوع تشخیص داده اند به بسط و گسترش این نگاه بپردازند و گفتمان این نگاه را به گفتمان رایج جامعه مبدل سازند.

 

 

۱۷  / ۶ / ۱۳۹۰ فرمايشات حضرت نائب الامام در دیدار با خبرگان رهبری :

من تصورم اين است كه بُعد مهمى از قيد اطلاق كه امام منضم كردند به ولايت فقيه - كه در قانون اساسىِ اول قيد «مطلقه» نبود؛ اين را امام اضافه كردند - ناظر به همين است؛ يعنى انعطاف‌پذيرى. دستگاه ولايت - كه دستگاه عظيم ولايت، يعنى در واقع مجموعه‌ى آن دستگاه‌هاى تصميم‌ساز و تصميم‌گير كه در رأسش رهبرى قرار دارد؛ اما مجموعه، يك مجموعه است - بايد بتواند به طور دائم خودش را پيش ببرد، متحول كند؛ چون تحول جزو سنتهاى زندگى انسان و تاريخ بشرى است.

ما اگر چنانچه خودمان تحول ايجاد نكنيم و پيش نرويم، تحول بر ما تحميل خواهد شد.

تحول يعنى تكميل، پيش رفتن به سمت آنچه كه درست‌تر است، آنچه كه كاملتر است. يعنى آنچه را كه ساختيم، ببينيم نقصهايش كجاست، آن را برطرف كنيم؛ ببينيم كجا كم داريم، آن را اضافه كنيم. اين جريان بايستى ادامه پيدا كند.

 البته دشمنان، «ولايت مطلقه» را به معناى «استبداد» گرفته‌اند؛ يعنى ميل فقيه عادل به صورت دلبخواه.

اين معنا در دلِ خودش يك تناقض دارد: اگر عادل است، نميتواند مستبد باشد؛ اگر مستبد است و بر اساس دلخواه عمل ميكند، پس عادل نيست. دشمنان، اين را ملتفت نميشوند و اين معنا را نميفهمند. اين نيست مسئله‌ى «ولايت مطلقه» كه فقيه هر كار دلش خواست، بكند؛ يك وقت يك چيزى به نظرش رسيد كه بايد اين كار انجام بگيرد، فوراً انجام دهد؛ قضيه اين نيست.

قضيه اين است كه :

 يك حالت انعطافى در دست كليددار اصلى نظام وجود دارد كه ميتواند در آنجائى كه لازم است، مسير را تصحيح و اصلاح كند، بنا را ترميم كند.

 البته در اينجا هم خطرى كه وجود دارد - كه بايد از اين خطر برحذر بود - اين است كه ما تصور كنيم اين انعطاف بايستى تحت تأثير فشارهاى بيرونى و تغييرِ در جهت انعطاف به قالبهاى غربى باشد. سر قضيه‌ى قصاص به ما اعتراض ميكنند و فشار مى‌آورند، سر قضيه‌ى ديه به ما فشار مى‌آورند، سر قضاياى گوناگون در مسائل مختلف به ما فشار مى‌آورند؛ لذا ما تسليم شويم؛ انعطاف به اين معنا باشد. نه، اين انحراف است؛ اين انعطاف نيست. بايد توجه كنيم، همان آيه‌ى شريفه‌ى «و ان تطع اكثر من فى الارض» اينجا هم جارى است. نبايد به خاطر اينكه راديوهاى بيگانه و تبليغات خصمانه و اتاقهاى فكر دشمن و كمربسته‌ى عليه نظام اسلامى، راجع به فلان حكم، راجع به فلان مبنا اعتراض ميكنند، فرياد ميكشند، ما بيائيم بگوئيم حالا تجديد نظر كنيم براى اينكه با دنيا هماهنگ شويم؛ نه، اين خطاست، اين انحراف است؛ به اين انحراف نبايد دچار شد.

 در عين حال مسائل جديدى وجود دارد. در زمينه‌ى اقتصاد، مسائل تازه‌اى وجود دارد. مثلاً ما بانكدارى اسلامى را به وجود آورده‌ايم. امروز مسائل تازه‌اى در زمينه‌ى پول و بانكدارى وجود دارد؛ اينها را بايستى حل كرد؛ بايد اينها را در بانكدارى اسلامى - بانكدارى بدون ربا - ديد. كى بايد اينها را انجام بدهد؟ فقه متكفل اين چيزهاست.

 البته من همين‌جا عرض بكنم كه نياز ما به كرسى‌هاى بحث آزاد فقهى در حوزه‌ى قم - كه مهمترين حوزه‌هاست - برآورده نشده است.

من اين را الان اينجا عرض ميكنم - آقايانى هم از قم اينجا تشريف داريد - اين نياز برآورده نشده. در قم بايد درسهاى خارجِ استدلالىِ قوى‌اى مخصوص فقه حكومتى وجود داشته باشد تا مسائل جديد حكومتى و چالشهائى را كه بر سر راه حكومت قرار ميگيرد و مسائل نو به نو را كه هى براى ما دارد پيش مى‌آيد، از لحاظ فقهى مشخص كنند، روشن كنند، بحث كنند، بحثهاى متين فقهى انجام بگيرد؛ بعد اين بحثها مى‌آيد دست روشنفكران و نخبگان گوناگون دانشگاهى و غير دانشگاهى، اينها را به فرآورده‌هائى تبديل ميكنند كه براى افكار عموم، براى افكار دانشجويان، براى افكار ملتهاى ديگر قابل استفاده است. اين كار بايستى انجام بگيرد، ما اين را لازم داريم. محصول اين كاوشهاى عالمانه ميتواند در معرض استفاده‌ى ملتها و نخبگان ديگر كشورها هم قرار بگيرد.

 

 ۲۴ / ۷ / ۹۰ فرمايشات حضرت نائب الامام در دیدار با دانشجويان استان كرمانشاه

يك مسئله، مسئله‌ى رهبرى است؛ چيزى كه در دنيا معمول نيست، در جمهورى اسلامى هست. ولايت فقيهى كه امام بزرگوار ما معنا كردند، تعريف كردند، مطرح كردند و بعد پياده كردند و بعد خود آن بزرگوار مظهر تام و تمام و كاملش بود - كه هر كس ايشان را از نزديك ميشناخت، هرچه كه ميگذشت، خصوصيات برجسته و ممتاز اين مرد بيشتر براى او آشكار ميشد -

يعنى يك مديريت زنده و بالنده و پيشرونده.

يك جمله‌اى را امام بيان كردند: ولايت مطلقه‌ى فقيه. يك عده‌اى با مغالطه خواستند اين قضيه را به نحوى مشوب كنند و يك معناى غلط و تفسير غلطى بدهند.

گفتند معناى ولايت مطلقه اين است كه رهبرى در نظام جمهورى اسلامى، مطلق از همه‌ى قوانين است؛

مثل يك اسبِ مهار كنده شده‌اى، هر جا بخواهد، هر كار بخواهد، ميتواند بكند. مسئله اين نبود، اين نيست. امام بزرگوار خودش از همه بيشتر به رعايت قوانين، به رعايت اصول، به رعايت مبانى، به رعايت جزئيات احكام شرعى مقيد بود؛ و اين وظيفه‌ى رهبرى است. در نظام جمهورى اسلامى، رهبرى فقط تابع اين نيست كه كسى او را به خاطر اينكه شرائط را از دست داده، عزل كند؛ اگر اين شرائط در او وجود نداشته باشد، خودش به خودى خود عزل‌شده است؛ اين خيلى چيز مهمى است. رهبرى يك مديريت است؛ البته مديريتِ اجرائى نيست. اين اشكال و اشتباه هم در طول زمان، از اول انقلاب تا امروز، در بعضى از تبليغات ادامه دارد. اينجور تلقى كنند كه رهبرى يك مديريت اجرائى است؛ نه، مديريت اجرائى، مشخص است. مديريت اجرائى در بخش قوه‌ى مجريه ضوابط مشخصى دارد، معلوم است، مسئولين معينى دارد؛ در قوه‌ى قضائيه هم - كه آن هم مديريت اجرائى است - همين طور، هر كدام مسئوليتهائى دارند؛ قوه‌ى مقننه هم كه معلوم است. رهبرى، ناظر بر اينهاست. به چه معنا؟ به اين معنا كه از حركت كلى نظام مراقبت كند.

 در واقع رهبرى، يك مديريت كلان ارزشى است. همين طور كه اشاره كردم، گاهى اوقات فشارها، مضيقه‌ها و ضرورتها، مديريتهاى گوناگون را به بعضى از انعطافهاى غير لازم يا غير جائز وادار ميكند؛ رهبرى بايستى مراقب باشد، نگذارد چنين اتفاقى بيفتد. اين مسئوليتِ بسيار سنگينى است. اين مسئوليت، مسئوليت اجرائى نيست؛ دخالت در كارها هم نيست.

حالا بعضى‌ها دوست ميدارند همين طور بگويند؛ فلان تصميمها بدون نظر رهبرى گرفته نميشود. نه، اينطور نيست.

مسئولين در بخشهاى مختلف، مسئوليتهاى مشخصى دارند. در بخش اقتصادى، در بخش سياسى، در بخش ديپلماسى، نمايندگان مجلس در بخشهاى خودشان، مسئولان قوه‌ى قضائيه در بخش خودشان، مسئوليتهاى مشخصى دارند.

در همه‌ى اينها رهبرى نه ميتواند دخالت كند، نه حق دارد دخالت كند، نه قادر است دخالت كند؛ اصلاً امكان ندارد.

خيلى از تصميمهاى اقتصادى ممكن است گرفته شود، رهبرى قبول هم نداشته باشد، اما دخالت نميكند؛ مسئولينى دارد، مسئولينش بايد عمل كنند.

بله، آنجائى كه اتخاذ يك سياستى منتهى خواهد شد به كج شدن راه انقلاب، رهبرى مسئوليت پيدا ميكند.

در تصميم و عملِ رهبرى بايد عقلانيت در خدمت اصول قرار بگيرد، واقع‌بينى در خدمت آرمان‌گرائى‌ها قرار بگيرد.

 در قضيه‌ى هسته‌اى، در آن دوره‌ى اول كه تلاطمهائى بود، بعضاً اقدامهائى انجام ميگرفت كه شايد مطلوب نبود. من آنجا در سخنرانى عمومى گفتم اگر چنانچه اين كارها انجام نگيرد، خودم وارد ميشوم. و همين هم شد. اين معناى رهبرى است؛ اين يك چيزى است كه از اسلام گرفته شده است؛ يك نكته‌ى مثبتى است در نظام اسلامى.

 دستگاه‌هاى گوناگون - قوه‌ى قضائيه، قوه‌ى مجريه، قوه‌ى مقننه - مثل همه‌ى دنيا، كارهاى موظف قانونى خودشان را دارند انجام ميدهند، با اختيارات كاملى كه در قانون اساسى معين شده؛ اما حركت كلان و كلى نظام اسلامى به سمت آن آرمانها بايد منحرف نشود؛ اگر منحرف شد، بايد گريبان رهبرى را گرفت، او را بايستى مسئول دانست؛ او مسئول است كه نگذارد. البته اين مسئله، مثالهاى زيادى دارد؛ چون وقت كم است، به يكى از آنها اشاره‌ى مختصرى ميكنم.

 مسئله‌ى روابط با آمريكا، كه در اين چند سال چه كارها كردند، چه تلاشها كردند، در دوره‌هاى مختلفِ دولتهاى گوناگون، تحت تأثير عوامل مختلف. خب، اين به حركت عمومى نظام ضرر ميزد، فايده‌اى هم براى وضع معيشت و زندگى مردم نداشت. اينجا ممانعت شد. و مسائل گوناگونى از اين قبيل هست.

دمکراسی یک درصدی

در جنبش وال استریت مردم  آمریکا روی کارتن هایی که شبها روی آن می خوابند با خط خوانا و ناخوانا نوشته اند که ما ۹۹ درصد هستیم و حامیان دزد مسلک صهیونیست وال استریت یک درصد مردم آمریکا هستند.( توضیحات در مورد وال استریت )

اکنون آمریکا فرو رفته در بی خبری و مست از شراب و زنا و فحشا و فساد در حال بیداری است و از همان نقطه ای که قدرت خود تلقی می نمود رو به اضمحلال است.

این روزها چشم های کم سوی گرسنگان سومالی و کودکان در حلقه محاصره غزه و همه زجر کشیدگان سالیان سال استعمار آمریکا و انگلیس و سایر دول غربی عاقبت بدی و ناپایدار ظلمی را می بیند دامن گیر ظالمان و مستکبران گشته است.

مدعیان دمکراسی فکری به حال این عدم تناسب نمایند

حامیان حکومتشان یک درصد مردم آمریکا هستند.

مردم بدبخت آمریکا تابحال نمی دانستند که اسیر چه دام سهمگینی شده اند .

دامی که حتی صید از به دام افتادن خود خبر نداشت

گرسنگی و بی خانمانی و فقر اقتصادی و مشکلات فرهنگی حاکم بر غرب آغاز طلیعه بیداری در غرب است

برای خود و مردم آمریکا و همه جهانیان دعا می کنیم که :

اللهم عجل لولیک الفرج


وال استریت ( Wall Street) خیابان بسیار معروفی است در محلهٔ منهتن کلان‌شهر نیویورک در ایالات متحده آمریکا. ساختمان بازار بورس نیویورک که بزرگ‌ترین بورس جهان از نظر میزان معمالات و حجم مالی است، در خیابان وال استریت قرار دارد.

همچنین مرکز بزرگ‌ترین مراکز اقتصادی ایالات متحده آمریکا و چند بورس مهم اقتصادی این کشور از جمله بازار بورس نیویورک (NYSE)، بازار بورس نزدَک (NASDAQ)، بازار بورس آمریکا (AMEX)، بازار بورس تجاری نیویورک (NYMEX) و میز بازرگانی نیویورک (NYBOT) در این منطقه قرار دارد.

در طول زمان، نام وال استریت به عنوان «مکان افراد دارای نفوذ اقتصادی در آمریکا» شهرت گرفته‌است.

خیابان وال استریت از شرق و از سرپائینی خیابان برادوی به خیابان جنوبی در تنگه رودخانه شرقی متصل می‌شود.

جرج واشنگتن، اولین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در عمارت فدرال در خیابان وال استریت، به عنوان اولین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، قسم یاد کرد.

کلیسای تاریخی ترینیتی که در مسیحیت به معنای سه اقنوم در خدای واحد است، در تقاطع خیابان برادوی و وال استریت در دان‌تاون منهتن قرار دارد.

روزنامه مشهور اقتصادی وال استریت ژورنال، نام خود را از «خیابان وال استریت» وام گرفته‌است.

جنبش وال استریت

برخی از جوانان امریکایی در خیابان وال استریت مقر بورس نیویورک در تاریخ 17 سپتامبر در اعتراض به اوضاع وخیم اقتصادی آمریکا و سیاست کنونی این کشور دست به تظاهرات گسترده زدند.

در این تجمع که آرام و بدون هیچ گونه ابراز خشونتی از سوی معترضان بوده، معترضان از مردم آمریکا می‌خواهند برای اعتراض به سیاست‌های دولت آمریکا، به آنها بپیوندند. معترضین در این تجمعات در پارک خصوصی «زوکوچی» در نیویورک، کمپی برای اقامت برقرار کردند که چند خیابان با بورس اوراق بهادار، واقع در ساختمان وال استریت فاصله دارد. بررسی گفته‌های معترضین نشان می‌دهد که دلایل این اعتراضات، «طرح نجات بانک‌ها»، «بحران وام مسکن» و «اعدام تروی دیویس»، سیاهپوست آمریکایی است که چندی پیش، توسط دستگاه قضایی آمریکا اعدام شد. معترضان معتقدند که مدل تجمع آنها، استقرار شبانه‌روزی در مقابل ساختمان وال استریت با هدف افزایش تعداد تظاهرات‌ کنندگان و رسیدن به خواسته‌هایشان است و آنها این مدل را از تظاهرات مصر و اسپانیا الهام گرفته‌اند.

این نوع اعتراضات در امریکا "وال استریت را تسخیر کنیم" نام گرفته است. در میان شعارهای تظاهرکنندگان جملاتی همانند "به کار بانک مرکزی پایان دهیم!"، "وقتی ثروتمندان پول فقرا را می دزدند، نام آن را معامله تجاری می گذارند!"، "وقتی فقرا از خود دفاع می کنند، نام آن خشونت گذاشته می شود!"، "وال استریت را نابود کنیم، پیش از آن که دنیا را نابود کند!" شنیده می شد.

پلیس نیویورک در اقدامی تحصن کنندگان را به جرم مزاحمت در حرکت عبور و مرور و مقاومت در برابر پليس دستگیر کرده است.  در آخرین آمارها پلیس نیویورک 700 نفر را با این جرم دستگیر کرده است.  در 14 اکتبر 2011 میلادی هفت نفر از اعضای جنبش تسخیر وال استریت با حضور در یکی از جلسات کنگره آمریکا با قطع سخنان لئون پانه تآ وزیر دفاع آمریکا و سردادن شعار ضد جنگ، خواستار خروج نظامیان آمریکایی از عراق و افغانستان شدند.اين معترضان با سروصدای خود بارها اظهارات لئون پانه تآ، وزیر دفاع امریکا را در کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان امریکا قطع کردند.

حضرت آقا و بسیج

 

 

گزیده هایی از فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار با بسیجیان کرمانشاه بر گرفته از سایت معظم له .

می توانید کامل آن را در این آدرس بخوانید http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17559

 

به اعتقاد من، با نگاه و تشخيص من، امروز اين پايبندى بيشتر از گذشته است. خب، اول انقلاب هيجانهاى جوانها خيلى زياد بود - كه ناشى از همان شعله‌ى انقلاب بود - اما عمق در همه جا وجود نداشت.

جوانِ امروز ما عميق‌تر است.

يك عده‌اى اشتباه ميكنند؛ خيال ميكنند بسيجى يعنى كسى كه پابند به مقررات نيست، پابند به قوانين نيست، پابند به ضوابط مستقر در جامعه نيست؛ نخير، اين اشتباه است، اين خطاست

ميگفتند بسيج بى‌ترمز است. اين به اين معنا نيست كه بسيج بى‌انضباط است، يا بايد بى‌انضباط باشد، يا بى‌انضباطى يك ارزش است؛ ابداً. خود نفس انضباط، منضبط بودن، منتظم بودن، يك ارزش است

بنابراين انضباط ارزش است، بى‌انضباطى ارزش نيست؛ بى‌قانونى ارزش نيست، بر طبق مقررات عمل كردن ارزش است؛ اين را توجه داشته باشند.

بعضى‌ها براى اينكه حركتهاى ابتكارى را، حركتهاى برخاسته‌ى از روحيه‌ى بسيجى را به حاشيه و انزوا برانند، به بعضى از مقررات دست‌وپاگير تمسك نكنند؛

اگر يك وقتى واقعاً ديده شد مقرراتى وجود دارد كه جلوى ابتكار را، جلوى حركت را، جلوى پيشرفت را ميگيرد، آن كسانى كه بايد آن مقررات را تغيير بدهند، تغيير بدهند و مانع را بردارند.

هر جا انحرافى مشاهده شد، بسيج در مقابل آن مى‌ايستد. اين از جمله‌ى خصوصياتى است كه مربوط به بسيج است؛ يعنى در مقابل انحرافات مى‌ايستد. خط مستقيم به سمت اهداف والاى انقلاب اسلامى، بدون هيچگونه انعطاف و انحراف؛ از خصوصيات بسيج اين است

يك وقت هست كه اين جبهه‌ى حق ميترسند؛ خب بله، معلوم است كه شكست ميخورند؛ حقند، اما شكست ميخورند. يك وقت هست كه بى‌صبرى نشان ميدهند، البته شكست ميخورند؛ يك وقت حرف حق دارند، اما به لوازمش عمل نميكنند، دنبال دنيا و ماديت و عشرتند، البته شكست ميخورند. خداى متعال چك سفيدى نداده است كه شما چون برحقيد، حتماً پيروز خواهيد شد؛ نه، شما پيروز خواهيد شد، چون برحقيد، و چون ايستادگى ميكنيد. اگر بايستيد، پيروز خواهيد شد. ولى تا فرا رسيدن آن پيروزى نهائى، مبارزه، درگيرى و چالش ادامه دارد.

ما مردم‌سالارى را قبول داريم، آزادى را هم قبول داريم، اما ليبرال‌دموكراسى را قبول نداريم.

بدون زور و ساندیس و کیک و ...

 

جلسه ای را با دوستان کارشناس منابع ۱۱ استان کشور داشتیم .

روز سه شنبه و روز چهارشنبه مهرماه ۹۰.

کارشناس منابع  استان کرمانشاه از لحظه اولی که آمده بود حال رفتن داشت و دائم می گفت آقا آمده است استان ما و فردا باید استان باشم .

اول راضی نبودیم که برود ولی دیدیم که ایشان به اندازه سن جوانشان به انتظار حضور حضرت آقا در استانشان بوده است.

ایشان چهارشنبه نبود و به یقین یکی از آنهایی بود که در آن جمعیت کم نظیر در خیابان های کرمانشاه به استقبال حضرت آقا رفته بودند .

نه کیکی و نه ساندیسی و نه زوری .

تازه چقدر خواهش کرد تا بتواند در جلسه نباشد و در دیدار مردمی حضرتش باشد.

این را نوشتم تا هم خودمان حواسمان جمع باشد و هم دشمنان بفهمند هر چند نمی فهمند. 

 

کودک اندلسی

سلام

به نام دوست که هر چه هست از اوست

ما بنا من نعمه فمنک

دیروز سه شنبه آخر وقت کاری فرصتی شد تا چند کتابی را تورقی کنم .

تورق کتابی با نام کودک اندلسی.

 

تورق به طول انجامید.

 به دلیل حجم کم کتاب موفق شدم داستان کوتاه و جذاب کتاب را تا آخر بخوانم .

کتابی جذاب و کوتاه و درس آموز از شرح حال و وضیت اندلس مسلمان و وضعیت پس از شکست مسلمانان .

برای همه جوانان و نوجوانان خواندن این کتاب کوتاه و ۲۰ دقیقه ای را توصیه میکنم .

مشخصات کتاب :

كودك اندلسي
نويسنده: جواد محدثي
ناشر: بوستان كتاب قم
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 63
اندازه كتاب: پالتویی - سال انتشار: 1383 - دوره چاپ: 1

یا حق

حافظ هفت را حتما بخوانید بعد از این نوشته

 

سلام

شاید شما هم با شبکه کتابخوانان حرفه ای آشنا باشید .

اگر آشنا نیستید حتما سری به این آدرس بزنید:

http://booki.ir/

در این شبکه فرصتی برای شما ایجاد می شود که نظرات خود را در رابطه با کتابهایی که خوانده اید بیان کنید و از نظرات دیگران نیز استفاده کنید

در چند روز گذشته یعنی از روز سه شنبه تا جمعه هفته گذشته توفیق زیارت حضرت رضا علیه السلام نصیب شد و این چند روز فرصت شد تا کتاب حافظ هفت را که سفرنامه داستانی دیدار مقام معظم رهبری با مردم استان فارس است را مطالعه کنم .

ابتدا توصیه می کنم کتاب  حافظ هفت  را حتما بخوانید .

در هنگام خواندن این کتاب نکات زیر به نظرم رسید که بدون حذف و اضافه و اصلاح می نویسم :

نکات احتمالا منفی

شروع قوی ندارد.

خواندن آن سخت است . بخصوص ابتدای آن .

در موارد زیادی متن گفتگوهای داستان به صدور بیانیه های سیاسی و مباحث نظری تند شبیه است.

شعر بسیاری  در متن داستان به کار گرفته شده است ، كه خيلي جاها زائد است.

برخی کلمات نا مانوس در متن دیده می شود که قابل اصلاح است.

مثال :ص ۶۱ ماشین بین جمعیت به تله می افتد .

ص ۶۷ اصطلاح نظامی دفاع مقدسه. 

ص۶۹ از زنجیره پاسبان ها و سربازها فرار می کند .

ص ۸۷ پانوسيان سعيد را به چالش مي كشد.

ص۳۱۲ يكي از رموز جبهه شعار معروف يكي براي همه ، همه براي يكي بوده !

 بعضی جزئیات چند بار بی مورد تکرار شده است.

مثل سیگار کشیدن ، مثل ماشين جي ام اس و ... 

ص ۶۶ برای تشبیه تونل دود دار از اتاقهای گاز سمی هیتلر مثال آورده بود .

ابتکار و خلاقیت ویژه ای در این سفر نامه داستانی نیست و داستانی کاملا معمولی است.

توانایی انتقال هیجان و شور مردمی در استقبال از حضرت آقا کمتر دیده نمی شود .

بعضي از پاسخ هايي كه سئوالات مي دهد خيلي كلشيه اي و كتابي است.

حاشيه هاي داستان و مكان ها و افراد و مسائل آنها خوب پردازش نمي شود .

استفاده از اسامي واقعي برخي افراد  علاوه بر ايجاد اندكي جذابيت مي تواند داراي بار منفي براي افراد باشد.

سخنان حضرت آقا و سابقه شيراز در دفاع مقدس و دفاع از انقلاب خيلي صريح و تند مطرح شده است و مي توانست خيلي داستاني تر مطرح شود . 

نکات احتمالا مثبت:

فصل بندی کار و بخش بخش کردن آن خواندن آن را راحت تر کرده بود .

در برخي بخش ها اوج تصوير سازي نويسنده است .

مثل ص ۱۱۷

ص ۳۱۳

به نظر بنده داستان از نيمه آن جذاب تر مي شود .

به هر حال كار ، كار قابل اعتنايي است و فارغ از مقايسه با ديگر آثار مشابه داراي ارزش و قابل پيشنهاد به جوانان است .

اميد است كه خداوند متعال  ، از جناب صحرايي به كرامتش بپذيرد. ان شاء الله

15 ماه دورکارگي يا بي كارگي مجلس

 

 

 

15 ماه دورکارگي يا بي كارگي مجلس

سلام

ساعت ۱۱ شب است و تازه بعد از دو روز ماموریت توانسته ام چند لحظه ای را در کنار خانواده باشم .

اما خبر شبکه دوم وادارم می کند چند جمله ای را بنویسم.

مجلس بعد از ۱۵ ماه دور کاری و علی رغم درخواست صریح و علنی حضرت نائب الامام یک بند بی اثر از طرح نظارت بر نمایندگان مجلس را مصوب نمود .

۴۵۰ = ۳۰ * ۱۵

چهارصد وپنجاه روز دور کاری و عدم تبعیت از فرمان ولی فقیه زمان !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

هیچ کس اعتراضی ندارد؟!!!!!!!

هیچ کس به دیدار رییس مجلس نمی رود ؟!!!!!!

رجا نیوز ، فارس ، كيهان و همه نشريات و خبرگزاري ها نمي خواهند خبري منعكس نمايند؟!!!!!

از ديدار هاي پشت پرده الف با الف و ب با ب خبري نيست ؟

اگر ۱۱ روز دور كاري رييس جمهور عملي نادرست بود كه قطعا بود ، ۴۵۰ روز بي كاري مجلس در اطاعت از فرمان ولي فقيه زمان صدها بار بدتر و قابل نكوهش تر است .

راستي چرا هيچ كس طرح استيضاح مجلس را مطرح نمي كند .

اين صلاحيت پولادين نمايندگان چگونه است كه چهار سال ثابت و لايتغير باقي مي ماند و هيچ كس را ياراي تغيير آن نيست .

اگر مي خواهيد ۴ سال همه چيزتان ثابت باشد و هر كاري كه دوست داريد بكنيد  و ميزان در هر شما حال فعلي تان نباشد ( بنا بر وصيت حضرت روح الله در آخرين جمله وصيت نامه اشان : ميزان در هر كس حال فعلي اوست  )  بلكه حال چهار سال پيشتان باشد ، توصيه مي كنيم كه نماينده مجلس شويد.

اين هم قرائتي جديد از وصيت نامه حضرت امام است ديگر . ميزان در هر كس حال چهار سال پيش اوست !!!!!

جالب اين است كه هيچ اشكالي هم ندارد .

نه اعتراضي از جنوب برخاسته است ، نه مداحي معترض است ، نه حكم قتلي در شب قدر صادر شده است ، نه جرياني انحرافي در مجلس است ، نه جبهه اي عليه آن موضع مي گيرد ، نه معلم اخلاقي موعظه مي كند ، نه بنيان هاي فكري رئيس مجلس و مجلسيان زير سئوال است و خلاصه اوضاع خوب است و تا پايان مجلس هم چيزي نمانده است .

سه چهار ماه ديگر طول بكشد كار اين مجلس تمام است و گور پدر مجلس بعد ،‌هر كاري خواست بكند به اين مجلس چه مربوط  .

بگذريم

به نظر مي رسد فشار كار مشاعر ما را از كار انداخته است كه به مقام رييس مجلس و مجلسيان اساعه ادب كرديم . 

جدي نگيريد . 

خدا روحت را شاد كند شهيد مدرس اگر بودي و مي ديدي اين روزها را ،  روزي چند عصا خرد مي كردي .

بگذريم

خدا همه ما را در عمل مطيع حضرت نائب الامام قرار دهد ان شاءالله

يا حق

اعلام حمایت فتنه 88 از پلیس لندن

بیانیه شماره ۹۹ فتنه :

 

لندن حیف است ای مردم بی شعور لندن آن را نسوزانید.

پلیس خوب و غیر خشن و مردمی لندن را آزار ندهید.

دولت خوب و پادشاه و ملکه خوب انگلیس را ناراحت نکنید.

سنگ پرتاب نکنید .

جایی را اتش نزنید.

اگر علاقه به این کارها دارید ایران هست . تشریف بیاورید ایران .

ماشین های خوب لندن را که جانمان فدایشان باد را نسوزانید.

 

 

بیانیه اول بچه های میدان خراسون:

اوخیش ، اوخيش ، اوخيش

دلمون حال اومد ها

دمتون گرم

ناز شصت برو بچ لني ( لندن )

شير مادراتون حلالتون.

چيزي كه عوض داره گله نداره .

اي ( بوق )  ( بوق ) ( بوق ) ( بوق ) ( سانسور شده است )

همتون مهمون يك فالوده بستني زير پل ري

عزت زياد

 

اصولگرایی و سهم ما

روزنامه کیهان دوشنبه ۱۷ مرداد را می خواندم که گزارش کیهان را از هماهنگی کامل اصولگرایان دیدم .

لیست اعضای شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایی ( ۷+۸ ) برایم جالب بود.

۱- سه نفر اول سهم کمیته سه نفره اولیه بودند

۲- دو نفر بعدی سهم جامعه مدرسین بود

۳- دو نفر بعدی  دیگر سهم جامعه روحانیت مبارز تهران بود

۴- دو نفر دیگر سهم جبهه پیروان خط امام و رهبری

۵- دو نفر دیگر سهم جبهه پایداری انقلاب اسلامی

۶- یک نفر سهم جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی

۷- یک نفر سهم جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی

۸- یک نفر سهم آقای علی لاریجانی

۹- یک نفر سهم آقای قالیباف

به نظر بنده حقیر که خودم را عضو فکری گروه های تمامی بندهای ۶ گانه بالا ( منهای بند اول که شخص هستند و بند ۸ و ۹ که مجددا شخص هستند ) می دانم این ۸+۷ یک رابطه ریاضی غلط( به اضافه ) است .

اگر من به جای دوستان بودم به جای این ترکیب خنده دار ترکیب ۷-۸ ( منهای )را ترسیم می کردم . این وحدت واقعی است.

همپوشانی فکری و سیاسی این جمع بیشتر از ۹۰ درصد است .چه نیازی به این سهم گذاری ها وجود دارد.

البته متاسفانه ما در عمل است که کاملا متفرق حرکت می کنیم . علاج این حال و عمل ما نیز در خود ماست

حافظ تو خود حجاب خودی از میان برخیز

این چه وحدتی است که در ۵ بند آن اشخاص نماد وحدت و حضور شده اند .

بعضی اوقات ما کارهایی می کنیم که صرفا برای طنز شدن مناسب است.

به همین خاطر پیشنهاد زیر برای تکمیل لیست اصولگرایان پیشنهاد می شود:

۱۰- سهم رییس قوه قضاییه

۱۱- دو نفر سهم رییس سازمان های  صدا و سیما  با تفکیک صدا از سیما  

۱۲- سهم استاندار تهران ( با توجه به سهم شهردار تهران )  

۱۳- سهم رییس سازمان بازرسی کل کشور

۱۴- سهم شورای اسلامی  شهر تهران

۱۵- سهم رییس دیوان محاسبات

۱۶- سهم نیروی انتظامی ( با توجه به لزوم عدم دخالت نظامیان در کارهای غیر نظامی این سهم حذف و نماینده بدون حق رای در جلسات حضور یابد تا از اختلافات احتمالی جلوگیری کند )

۱۷- سهم سازمان انرژی اتمی

۱۸- سهم موسسه رویان و سلول های بنیادی

۱۹- در صورت وجود جا و مکان سهم مردم بدون حق رای

۲۰- همچنین اینجانب نیز تقاضای سهم دارم  

۲۱- رییس جمهور و طیف انحراف الاولیه!!!! ( اين انحرافي ترين انحراف خلقت است و فقط مخصوص این رییس جمهور ضد انقلاب است ، خدايا توبه  )  پیرامونی چون از سال ۸۴ منحرف بوده اند و نقشی در هیچ یک از موفقیت های کسب شده دولت نهم و دهم نداشته اند و اصلا هم مردمی نیستند  هیچ سهمی در اصولگرایان ندارند. 

 ۳ راه پیش روی دارند :

در ماه مبارك رمضان توبه كنند ، هرچند توبه آنها پذيرفته نيست.

در يكي از گروه هاي بالا عضو شوند ، با توجه به عدم صلاحيت ، عضويت منتفي است

به سران فتنه بپيوندند.

به اسراييل پناهنده شوند.

گزينه هاي ۳ و ۴ يك گزينه و تنها راه آنهاست.

ببخشيد شوخي كردم ،‌نه سهم مي خواهم و نه كار بدي كرده ايد . همه چيز خوب و عالي است.

پيشنهاد جدي بنده اين است :

در اين ماه مبارك همه با هم ، از اين چيزي كه هستيم به درگاه الهي توبه كنيم و با عهدي دوباره  انقلابي تر ، مردمي تر ، صميمي تر و به معناي واقعي ولايي تر بشويم. انشاء الله

 

کتاب دعا

 

 

سلام

امروز ۳۰ شعبان این توفیق نصیب ما در نهاد کتابخانه های عمومی شد که کتاب تازه منتشر شده بیانات مقام معظم رهبری در رابطه  با موضوع دعا را رو نمایی کنیم .

با توجه به فرمایشات حضرت آقا در دیدار با کتابداران و انتظارات ایشان در زمینه مطالعه در تلاش هستیم که رونمایی از کتاب را به یک پدیده رایج و متداول در بین مردم تبدیل نماییم.

پس از توفیق دست بوسی و حضور در محضر مقام معظم رهبری این توفیق را  در آستانه ماه مبارک رمضان به فال نیک می گیریم و بهترین و بیشترین دعاهای خوبان را برای خود و خانواده خود و همه شیعیان و مسلمان و همه مردمان از درگاه الهی مسئلت می کنیم .

امید است که این طلیعه نیکو به ظهور حضرتش متصل گردد.

انشاء الله  

اولین دست بوسی حضرت آقا

مانده بودم اسم اين نوشته را چه بگذارم . با خود گفتم بهترين چيزي كه در اين ديدار نصيبم شده است و كاملا لطف الهي در آن مشهود بوده است دست بوسي و ديدار خصوصي با حضرتشان بوده است و براي اينكه افتخار كنم به اين توفيق و شكر گزار اين لطف الهي باشم نام نوشته را اولين دست بوسي گذاشتم .

 

باشد با شكر اين زيارت حضرت نائب الامام توفيق اجراي دستورات و نظرات ايشان را در عمل داشته باشيم . ان شاء الله

- نمی دانم چند شنبه بود که خبر دار شدم دیدار با حضرت آقا هماهنگ شده است فقط می دانم با آقای مجدالدین معلمی که آنوقت هنوز مدیر کل فرهنگی نهاد بود قرار گذاشته بودیم به همراه اهل و عیال برویم به آستان بوسی حضرت امام رضا علیه السلام .

- احتمالا هفته قبل از دیدار بوده است چرا که همه تلاش ما در تعطيلات پايان هفته برای راضی کردن اهل و عيال برای رفتن به سفر به جایی نرسید و اصرار ، كه ما هم مي خواهيم در ديدار حضرت آقا حاضر باشيم .

- شنبه بين تعطيلات را مرخصي گرفته بوديم كه صبح شنبه  جناب مجدالدين معلمي كه به تازگي معاون توسعه كتابخانه ها و كتابخواني نهاد شده بود تماس گرفت و ما را كشاند اداره و تا شب به دنبال كارهاي ديدار فرستاد.

- يك شنيه روز ميلاد موعود هستي ، ذخيره آخر ، حضرت صاحب الامر بود و زودتر از هر روز در جلسه حضور داشتم و اين حضور و پيگيري تا بعد از ظهر به طول كشيد.

- به دور از هر گونه تعارف ، ديدار رهبر معظم انقلاب اسلامي با  كتابداران را مي توان يكي از توفيقات دبير كل نهاد جناب آقاي واعظي در دوران مديريتشان نام برد و اين ديدار سرفصل تازه اي از پيوند اختصاصي و كاري كتابداران با مولا و مقتدايشان خواهد بود اگر به درستي امتداد يابد و جريان و سريان پيدا نمايد.

- در دو روز دوشنبه  و سه شنبه كارهاي مختلفي پيگيري شد . موضوع شعر خواني يا مداحي در حضور آقا يكي از اين موضوعات بود و شعر هاي مختلفي پيشنهاد شد و هر كدام نكات جالب و طنز گونه اي داشت كه موجبات سرور و خوشحالي بين بچه هاي پيگير كارها را فراهم مي كرد . خلاصه بخشي از كار بچه ها شده بود تمرين خواندن اين شعر ها كه برخي از آنها خيلي با نمك بود و نحوه خواندن بچه ها و تنوع آهنگ ها آنها را با نمك تر مي كرد .

- شعارهاي اختصاصي توليد شده هم جالبي خودش را داشت .البته پيش بيني همه دوستان اين بود كه به محض آمدن حضرت آقا اين شعارهاي خاص به  ياد هيچ كس نمي ماند و با ديدن آقا بغض ها مي شكند و فقط مي توان اظهار ارادت خالصانه كرد با شعارهاي معروفي كه خلوص در آنها موج مي زند . به دوستي مي گفتم وقتي آقا را مي بيني گویی وارد مسجدالحرام  شده ای و به کعبه می نگری و ....

-  به همه مديران كارت ويژه داده بودند . اسم ما را براي ديدار خصوصي با حضرت آقا نداده بودند. مجدالدين اصرار مي كرد كه من دوبار ديدار خصوصي بوده ام شما به جاي من برو . گفتم اگر قرار باشد بروم مي روم اما به جاي شما نمي روم .

صبح روز چهارشنبه مجدالدين زنگ زد و گفت كه ديدار خصوصي براي شما مهيا شده است. 

- ۱۵/ ۹ از سر بلوار كشاورز به سمت بيت رفتيم . اول اشتباه رفتيم درب اصلي . بعد گفتند از در خيابان كشور دوست برويد . ورودي اول كه رسيديم همه اسم ها را نگاه كردند اسم من  نبود . تلفني هماهنگ كردند و گفتند در ليست اضافه شود .

- آمديم با گزارش ها  برويم داخل كه گفتند نمي شود . گزارش ها همان بيرون در اولين ورودي بازرسي ماند .

- ورودي بعدي نفر آخر ليست تايپ شده  با خودكار اسم من را اضافه كرده بودند از آنجا هم به سلامت گذشتيم .

- داخل اتاق بزرگي ، جناب واعظي دبير كل و وزير ارشاد و معاونين و ديگراني نشسته بودند . 

سلامي كرديم گوشه پنجره نشستيم . كنار ما جوان مصممي بود كه دائما مي نوشت . مجدالدين گفت اين حاشيه نويس مراسم  است . گفتم احتمالا يكي از حاشيه هاي مراسم حضور ما باشد .

- چند دقيقه بعد دعوت كردند كه به داخل حياط برويم .

- از بازرسي ديگري گذشتيم و به داخل حياط اصلي بيت رسيديم . جمع حدود بيست نفره ما روي صندلي هاي داخل حياط نشستيم . 

- نمي دانستيم كجا و چگونه خدمت حضرت آقا مي رسيم . ميز آوردند و براي همه چاي آوردند . پيرمردي كه چاي مي آورد دائم مي فت و مي آمد و افراد هم به دليل آفتاب بودن بعضي از صندلي ها دائم جابه جا مي شدند و آن بنده خدا فكر مي كرد افراد جديدي  آمده اند و دائم چاي مي آورد .

- ساعت حدود ۳۰ / ۱۰ بود چاي را خورده بوديم و ميز ها را برده بودند . آقاي واعظي با آقاي محمدي گلپايگاني به طرف حسينيه رفتند . از حسينيه صداي شعار دادن كتابدار ها مي آمد. گرم گرم شعار مي دادند.

همه حسابي منتظر بودند. اين لحظات را بارها در حسينيه درك كرده ام . آدم از شدت انتظار دارد مي ميرد .

ما هم حالي بهتر از آنها نداشتيم . با اين تفاوت كه آنها انتظارشان را مي توانستند با شعار و دعاي فرج فرياد كنند و ما نمي توانستيم و مي بايست در جمع آرام مي بوديم و مبادي آداب .

- جمع اندكي ملتهب شد . سراغ آقاي وزير آمدند كه به پيشواز بروند . در حياط  معروفي كه آقا از آنجا تشريف مي آورند مدتي بود كه باز شده بود .

همه بلند شديم . حضرتشان در آستانه در ظاهر شدند نمي دانستيم چه كار كنيم رفتيم اول صف جا نبود و محافظ ها نگذاشتند . وسط ايستاديم جا نبود . بالاخره رفتيم آخر صف.

- به قيافه دو نفر از دوستاني كه در جمع بودند مي آمد كه چفيه حضرت آقا نصيبشان شود . به هر دو  گفتم اگر زودتر چفيه گير شما آمد مال من .

در انتظار ديدار روي ماه حضرت آقا ايستاده بوديم كه يكي از معاونين نهاد كه اصلا احتمال نمي داديم  چفيه را طلب كند از حضرت آقا قول چفيه را گرفتند و آقا هم فرمودند : انشاء الله برويم سالم بر گرديم . مال شما .

آقا با برخي از افراد بيشتر صحبت مي فرمودند و با برخي هم در حد سلام و عليكي . برخي دست بوسي مي كردند و برخي ...

- مجدالدين جلوتر از من ايستاده بود سلامي كرد و دست بوسي نصيبش شد .

..................................

....................................

اسفند ماه كه دبيركل و معاونين خدمت آقا رسيده بودند خيلي دلم سوخت . وقتي خيلي بيشتر دلم گرفت كه دوست عزيزي كه خبر ديدار را از تلويزيون ديده بود گفت فكر مي كرديم  شما هم خدمت آقا رسيده ايد و....

حضرتشان درست روبروي من بودند دريغ مي خوردم كه ديده از چهره نورانيشان بگيرم ولي چاره اي نبود اگر دير مي جنبيدم آقا مي رفتند .سلامي كردم و دل به در يا ، دريا ، دريا  زدم .

دو دستي اما به آرامي دستشان را گرفتم و تسبيحم را در دستشان گذاشتم و دستشان را بوسيدم و دوباره تسبيح را برداشتم و بلند شدم .

چون نسيمي روحاني از كنارمان گذشتند . چون نفرات آخر بوديم پشت سر آقا به سمت حسينيه رفتيم .

كمي جلوتر ورودي حسينيه بود . كفش را در آورديم . به مجدالدين گفتم چفيه آقا كه نصيبمان نشد بگرد دنبال كفش هاي حضرت آقا.

ورودي دو راه داشت يكي بالا مي رفت و ديگري از پشت پرده جلوي حسينيه وارد مي شد . وارد كه شديم همه كتابدارها شعار مي دادند و آقا هم وارد شده بود .

رفتيم و روي صندلي هاي كنار حسينيه جلوي بخش خواهران نشستيم .

هم ديد درستي نداشت و هم خيلي رسمي بود با مجدالدين كنار ستون جلوي بخش خواهران كنار پايه دوربين صدا وسيما نشستيم .

مراسم با گزارش جالب ، مسجع  و آماري  وزير و  گزارش بيعت گونه و روان دبيركل آغاز شد و سپس حضرت آقا آغاز به سخن نمودند .

برداشت هاي عاميانه از سخنان حضرت آقا :

نگاه به كتاب جدي باشد نه شوخي  ،

تيراژ كتاب شايسته ايران اسلامي نيست ،‌

سرانه مطالعه براي ايراني مسلمان كم است ،

كتاب از دست جوان نبايد بيفتد ،

تبليغات كتاب كمتر از پفك نباشد ،

 تنبلي در كتاب خواندن را رو بدهيد اصلا كتاب نمي خوانيد ،

فقط كتاب  جاي كتاب را مي گيرد ،

سير مطالعاتي چه شد ؟ بيست سال است قرار است آماده شود ،

 براي خلاء هاي نشر ، كتاب مي خواهيم نه خلاء هاي كتابخانه خودتان ،

بدون ترس كتاب هاي خوب را گزينش كنيد ،

مسابقات كتابخواني گسترده خوب است

و ....

 - صحبت هاي آقا كه تمام شد افرادي كه جلو بودند و كارت داشتند از پشت پرده به طرف در خروج رفتند تا بار ديگر حضرت آقا را زيارت كنند .

- دوستان و اقوام زيادي تماس گرفتند كه ،  آقا پس شما كجا بوديد؟

جهت تنوير افكار عمومي و به جهت شفاف سازي اعلام مي داريم در مجموعه فيلم و عكس هاي مراسم فقط اين بخش از ما رويت شد .

 

 در منتهي اليه سمت چپ تصوير كنار آخرين نفر نشسته ( مجدالدين معلمي ) گوشه اي از پاي اينجانب افتاده است .باور بفرماييد خودم هستم !!!!

- در ضمن از نكات جالب اين تصوير اين است كه آخرين نفر نشسته سمت چپ  به استثناي پاي اينجانب و يكي مانده به آخرين نفر سمت چپ تصوير پدر و پسر هستند.

- به سرعت از دو در خروجي پشت پرده خارج شديم تا دوباره توفيق ديدار نزديك نصيبمان شود .

- بعد از جاكفشي جلوي در حياط محافظ ها سرعت شوق ديدار دوباره ما را گرفتند.

 هر چند با همه اين معطلي ها درست همان جايي كه حضرت آقا را موقع آمدن ديده بوديم دوباره زيارت كرديم .

پروفسور مولانا چاپ كتابشان (آمريكا شناسي ) را كه ارديبهشت امسال با كمك نهاد كتابخانه ها چاپ شده بود را به حضرت آقا اطلاع دادند ، فرمودند : ديده ام ، دوستان حوزه هنري آوردند . 

و ديدار با عبور آقا  از در حياط و بسته شدن در  به پايان رسيد .

- چند وقتي است كه خريد كتاب هاي تعداد بالاي نهاد  منوط به ارائه فايل ديجيتال كتاب شده است و ناشر كتابهاي حضرت آقا  و ناشران ديگري نظراتي در زمينه دادن و يا ندادن فايل الكترونيك كتاب داشتند .

به مجدالدين گفتم كاش به آقا مي گفتيم كه فايل الكترونيك كتابهايتان را به ما نمي دهند دستور بدهيد كه فايل ها را به ما بدهند .

- حاشيه نويسي براي اين ديدار يكي توسط خبرگزاري مهر  http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1363664  انجام شد. و يك حاشيه نويسي هم جناب آقاي مجدالدين معلمي با نام  حاشيه اي بر حواشي ديدار با رهبر محبوب انقلاب http://3ealef.blogfa.com/post-296.aspxنوشته بودند .

 
حاشيه اين حاشيه نويسي بر حواشي ديدار اين بود كه حاشيه نويسي ايشان در سايتهاي مختلف بدون اشاره به نام نويسنده و سايت ذكر شده بود و حسابي حال و حقوق نويسنده را رعايت نموده بودند

اين نوشته حاشيه نويسي نبود ، اصل ماجرا بود و دليل نوشتنم اظهار ارادتي بود به آستان حضرت نائب الامام خامنه اي بزرگ.

خدايا  توفيق عمل به نظرات و دستورات حضرتش را نصيب ما گردان. آمين

فردا

 

 

فردا ۲۹ تیرماه است .

فردا روز بزرگی برای کتاب و کتابدار و کتابخانه است.

فردا صبح اجتماع کتابداران برای دیدار با یار است .

یاری مهربان تر از کتاب با اهالی کتاب و کتابخانه دیدار می کند .

امشب چه دیر می گذرد بر کتاب و کتبخانه و کتابدار .

و فردا چه غوغایی است در حسینیه یار .

فردا دیدار حضرت آقا با کتابداران است.

فردا اولین دیدار آقا با کتابداران است و چه شیرین است این اولین دیدار اختصاصی با یار.

 

نو عمار گرایی و تفاوت تبیین و تخریب در بیان ولی امر

فضای آلوده به مباحث انحرافی و فرعی در کشور حضرت نائب الامام را وادار ساخت که به کمک نوعمارهای زمان بیایند و نگذارند که یک حرف غلط روش های غلط در تبین را به فضای کشور تحمیل کند

البته چندی پیش حضرتشان به این نکته تذکر داده بودند که مسائل فرعی را به عنوان مسائل اصلی کشور نگیرید و جهت دشمن را تغییر ندهید ولی بعضی از دوستان عزیز که بعضا بیش از حضرتشان احساس مسئولیت می کنند احساس تکلیف نمودند که فرع را بر اصل ترجیح دهند و نمودند آنچه نمودند و شد آنچه که اکنون موجبات خشنودی دشمنان خارج نشین شده است .

پس نتیجه می گیریم که عمار صفتی راه و رسم دارد و هر حرفی جا و مکانی دارد و صد البته حرف خصوصی را در نماز جمعه نباید گفت و حرف فوق محرمانه را در جمع دوستان نشاید بر زبان راند .

و البته عمار ، دوست و دشمن را درست تشخیص می داد که به این مقام رسید.

و نه هر شخصی که مخالف و یا منتقد ماست ضد اسلام است بلکه آنکه با نظام و اسلام مخالفت می کند و برابر آن می ایستد نیاز به مقابله دارد .

متاسفانه اين فضاي انحرافي مقابل جريان انحرافي تا حدي پيشرفته است كه در بعضي از استانها براي مقابله با بعضي از مديران آنان را به يك جريان انحرافي موهوم منتسب  و محكوم نموده و با آنان مقابله مي نمايند و اين در شرايطي است كه مدير يا شخص مذكور هيچ رابطه سببي و نسبي با جريان انحرافي ۱ يا ۲ ندارد.

به جهت تطهير و اصلاح نظرات خود به روال معمول به منتخب بیانات حضرت نائب الامام توجه کنیم و اگر جور ديگري مي انديشيم خود را با زلال ولايت همراه سازييم ان شا ء الله ( بيانات حضرت نائب الامام عينا از سايت ايشان استخراج شده است http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=12857 ) :

مراقب باشيم دستگاه‌هاى انقلاب سرشان گرمِ كارهاى غيرمفيد و احياناً مضر در اين حركت پيشرونده نشود، كه يكى از اينها، همين مسئله‌ى اختلافات است، كه من اگر روى اينها تكيه ميكنم، به خاطر اين است. يك وقت هست كه يك جريانى در مقابل انقلاب مى‌آيد قد علم ميكند به قصد كوبيدن انقلاب، خب، وظيفه‌ى هر كسى است كه دفاع كند.

يك وقت اين است قضيه، يك وقت نه، قضيه، قضيه‌ى ايستادگى در مقابل يك حركت براندازانه و اينچنين نيست؛ اختلاف نظر، اختلاف سليقه، اختلاف عقيده احياناً است. اينها را بايستى هرچه ممكن است فرو كاست. اينجور چيزها را هرچه ممكن است بايد كم كرد. مشتعل كردن اين اختلاف نظرها مضر است.

اگر يك كسى يك حرف غلطى زد، آيا كسى بايد به او جواب بدهد يا نه؟ خب، بله معلوم است. جواب دادن به حرف غلط، شيوه‌ى خودش را دارد، راه خودش را دارد، كار خاص خودش است. يك وقت هست كه حالا كه كسى يك حرف غلطى زد، ما بيائيم مثلاً صدجا اين حرف غلط را تابلو كنيم، شعار كنيم كه آقا، فلانى اين حرف غلط را زد، تا همه بدانند. اين است كه اشتباه است، خطاست.

من با حركت روشنگرانه از سوى هر كسى، از سوى هر نهادى، هيچ مخالفتى ندارم، بلكه علاقه‌مندم و معتقدم به مسئله‌ى تبيين. يعنى اصلاً جزو راهبردهاى اساسى كار ما از اول، مسئله‌ى تبيين بوده است. تبيين لازم است؛ اما اين معنايش اين نيست كه ما به اختلافات درونى، هى دامن بزنيم. مراقب باشيد. اين را همه بايد مراقب باشند؛ بخصوص سپاه. سپاه مراقب باشد. در جريانهاى سياسى، در جريانهاى گوناگون فكرى و سليقه‌اى مطلقاً مشتعل كردن فضا مناسب نيست.

حالا شماها الحمدلله همه‌تان بصيريد، آگاهيد، لابد از جريانات خبر داريد و الان همين اوضاعى را كه توی كشور هست، مى‌بينيد كه متأسفانه اين عليه آن، آن عليه اين؛ و دستگاه‌هاى خارجى چه خوشحالى‌اى ميكنند؛ تحليل ميگذارند رويش: بله، بينشان اختلاف افتاد، نابود شدند، از بين رفتند(!) آرزوهاى خودشان را هى مرتباً تكرار ميكنند. خب، پيداست كه اين مسئله نقطه‌ى ضعف ماست. نبايد بگذاريم اين نقطه ضعف ادامه پيدا كند يا افزايش پيدا كند. اينها را بايد توجه داشت. حركت، حركت متين، مستدل و مستند باشد. اگر كسانى اختلاف‌نظرهائى دارند، با استدلال بيان كنند.

 

كار انقلاب از اساس با تبيين، روشنگرى، بيان منطقى، مستدل و دور از هو و جنجال بود. اگر هو و جنجال وارد شد، حرف منطقى را هم خراب خواهد كرد. ممكن است چهار نفر جذب شوند،

 اما چهار نفر آدم هوشمندتر دفع ميشوند.

آبروریزی در حد مرگ

تا همین دیروز در حال آبروریزی دیگری بودند.

یکی با کلمات مخفف معلوم الشخص الف م  م ه و ...

دیگری با اسم و آدرس منزل

و این اواخر با اسم و عکس و آدرس و نسب و فامیل و قوم و تبار

آقا وارد این فضای چندش آور و مسموم و غیر اخلاقی شد و فرمودند :

صرف متهم شدن كه جرم نيست. به هر كسى ممكن است يك اتهامى وارد شود. تا وقتى كه از طريق قانونى جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بيرون قوه، نه در تريبونها و منبرهاى رسمى، نه در وسائل ارتباط جمعى، كسى حق ندارد آبروى يك مسلمانى را ببرد؛

حتّى اگر چنانچه فرض كنيم يك نفرى جرمى هم كرده است، اين جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، اين شخص به مجازات محكوم هم شده است - فرض كنيد رفته زندان - چه لزومى دارد ما اسم او را در روزنامه‌ها منتشر كنيم تا بچه‌ى اين آدم كه دارد مدرسه ميرود، ديگر رويش نشود مدرسه برود؟ چه اشكال دارد كه اين مدتِ زندانش را بگذراند، بيايد بيرون، خودش و خانواده‌اش زندگى عادى‌شان را ادامه دهند؟ خب، جرمى كرد، مجازات شد، تمام شد ديگر. بايد حتماً آبروريزى بشود؟

جالب است همانهایی که تا دیروز به آدم و عالم اتهام می زدند تبدیل شدند به مفسران این کلام حضرت نائب الامام .

البته توبه خوب است و برگشت از اشتباه پسندیده است اما هیچ عذر خواهی از هیچ کدام از این اشخاص گزارش نشده است .

امیدواریم که اخلاق و تقوا در رفتار و کردار بزرگان و همگان چیره گردد. ان شا ء الله   

حجاب دولتي يا مردمي

دوستی می گفت دو سال ونیم دبیری کارگروه عفاف و حجاب یکی از استان های کشور  را بر عهده داشتم .

از همه دستگاهها گزارش اقداماتشان را در سال گذشته کاریشان در حوزه عفاف و حجاب  جمع آوری کردم .

نکته خیلی جالبی کشف کردم .

نامه ای تنظیم کردم و به استاندار وقت نتیجه را ارائه دادم که البته هیچ وقت نامه و مطالبش  دیده نشد و یا شاید بنده خبر نشدم .

نتیجه این بود که کار قابل توجه ای صورت نمی گیرد . اکثر دستگاهها  درست به وظایف خود عمل نمی کنند و البته آنجا هم گفتم که این نتیجه با مشاهدات کف خیابان دقیقا منطبق است .

به نظر شما اشکال در اراده دولت است؟

به نظر شما قانون خوبی وجود ندارد ؟

اشکال در کجاست ؟

متولی رعایت عفاف و حجاب در جامعه چه کسی است؟

وزارت ارشاد ؟ وزارت کشور؟ یا مردم کف خیابان.

به نظر من مردم می توانند مهم ترین نقش را در کنترل و حذف هر کژی و ناراستی داشته باشند

قدرت دولت ها محدود و کم اثر است این مردم هستند که همه جا حضور دارند و همه چیز را می بینند و از خوبی و بدی یکدیگر متاثر می شوند .

تا امر به معروف و نهی از منکر در بین ما رواج نیابد هیچ نادرستی درست نمی شود .

آقا سال ۷۷   فرمود ه اند :

 تأثير امر و نهى زبانى - اگر انجام گيرد - از تأثير مشت پولادين حكومتها بيشتر است. من چند سال است كه گفته‏ام امر به معروف و نهى از منكر. البته عدّه‏اى اين كار را مى‏كنند؛ اما همه نمى‏كنند. همه تجربه نمى‏كنند، مى‏گويند آقا چرا اثر نمى‏كند؛ تجربه كنيد. منكرى را كه ديديد، با زبان تذكّر دهيد. اصلاً لازم هم نيست زبان گزنده باشد و يا شما براى رفع آن منكر، سخنرانى بكنيد. يك كلمه بگوييد: آقا! خانم! برادر! اين منكر است. شما بگوييد، نفر دوم بگويد، نفر سوم بگويد، نفر دهم بگويد، نفر پنجاهم بگويد؛ كى مى‏تواند منكر را ادامه دهد؟

يا حق

ضد ولایت فقیه نباشیم

 

 

راستی فکر کرده اید چرا خیلی از ما که بر زبان ادعای ولایت مداری و اطاعت از ولی امر داریم در عمل و اعلام نظرات خود دچار درصدی از مخالفت و ضدیت نادانسته هستیم .

از زمان دانشجویی تا به حال  همواره به دوستان متذکر شده ام که کمترین کار برای تبعیت از هر رهبری شنیدن صحیح نظرات اوست .

در حال حاضر خیلی از ماها حتی سخنان رهبر و مولای خویش را نمی شنویم .

بدیهی است که کارمان به فهمیدن و قبول کردن و تبعیت و اجرا و برنامه ریزی نخواهد رسید .

در زیر گزیده های انتخابی متن فرمایشات ایشان در دیدار با نمایندگان محترم مجلس در تاریخ ۸/۳/۹۰ بر گرفته از سایت ایشان ارائه می شود .

اگر ۳ دقیقه وقت بگذرید می توانید این نوشته را بخوانید و اگر بیشتر وقت دارید به متن کامل مراجعه نمایید به این آدرس :

 http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=12559

گزیده فرمایشات :

به حول و قوه‌ى الهى تا ابد طول نخواهد كشيد؛ هرچه زمان ميگذرد، كفه‌ى نظام اسلامى سنگين‌تر ميشود، قوى‌تر ميشود. آن روزى كه دشمنان احساس نوميدى كنند، هجمه‌ها كم خواهد شد، بتدريج زائل خواهد شد؛ ليكن تا آن روز، ايستادگى ملت، ايستادگى نخبگان ملت، يك امر ضرورى و لازم است؛ اين را بايد ادامه داد.

دشمن امروز بر روى چند نقطه تكيه‌ى اساسى دارد :

۱) يكى مسئله‌ى اقتصاد است.

اينكه ما امسال گفتيم »سال جهاد اقتصادى«، ناظر به اين بخش قضيه است. به زانو درآوردن كشور از لحاظ اقتصاد، عقب راندن و پس راندن كشور در زمينه‌ى اقتصاد، كه منتهى بشود به فلج پايه‌هاى اقتصادى، منتهى بشود به نوميدى مردم، يكى از كارهاى اساسى است.

۲ ) يك نقطه‌ى ديگر - كه آن هم خيلى واضح است - ايجاد اختلاف بين دستگاه‌هاى مديريت‌كننده‌ى كشور است؛

گناه بزرگ فتنه‌گران در سال 88 اين بود كه اگر خوشبينانه نگاه كنيم و بگوئيم اينها يك شبهه‌اى، خدشه‌اى در ذهنشان بود، اين خدشه را به صورت ايجاد چالش براى نظام اسلامى مطرح كردند. اين گناه بزرگ، قابل اغماض هم نيست؛ آثار آن هم همچنان در جامعه‌ى ما موجود است

 

۳ ) يكى ديگر از قلمهاى واضحِ اساسى، رقيق كردن اعتقادات اسلامى و احساسات اسلامى و رسوخ دادن تفكرات الحادى و شبه‌الحادى از طرق مختلف است؛

اين جزو سياستهاى اينهاست. دستگاه‌هاى گوناگونِ تبليغاتى را با مبالغ كلان، با پيگيرى‌هاى همه‌جانبه و گسترده، در خدمت تغيير فكر جوانان ما به كار ميگيرند. البته اين مخصوص جوانان ما هم نيست. امروز در همين كشورهاى عربى كه اين قيامها و انقلابها اتفاق افتاد، عين همين قضيه دارد با شدت پيگيرى ميشود؛ دارند دنبال ميكنند. ميلياردها دلار خرج كردند براى اينكه بتوانند ذهن و فكر جوانانى كه در فلان ميدان قاهره يا فلان ميدان تونس اجتماع كردند و آن حوادث بزرگ را به وجود آوردند، تغيير دهند، عوض كنند. اينها اتفاقاتى است كه دارد مى‌افتد. اينها حدس و تحليل نيست؛ اينها اطلاع است. خب، دشمن مشغول است؛ با همه‌ى قوا مشغول است. از اين قبيل كارها به وسيله‌ى دشمن انجام ميگيرد. ترويج فساد هست، ترويج فحشا هست، ايجاد ترديد در عقايد هست.

 

ايجاد دعوا، گريبان يكديگر را گرفتن، ايجاد اختلاف عميق، يكى از كارهاى بسيار بد، بسيار بزرگ و نكوهيده است؛ اين همان چيزى است كه دشمن ميخواهد.

البته اگر برخى كوتاهى‌هاى ما نبود، برخى از ضعفهاى اخلاقى و غير اخلاقى ما نبود، ما از اين هم جلوتر ميرفتيم. بالاخره اشكالاتى در ما وجود داشته؛ ليكن با وجود اشكالات، امروز ما به طور واضح و بيّن جلو رفته‌ايم، و دشمن به طور واضح و بيّن عقب رفته

 

ما بار امانت سنگينى را بر دوش گرفته‌ايم. خداى متعال اين بار امانت را بر دوش ما گذاشته. اختيارى هم نيست كه بگوئيم خيلى خوب، ما اين امانت را نميخواهيم؛ نه، اين امانتى است كه بايد آن را مقتدرانه و امينانه به سرمنزل رساند. هر كارى كه ميكنيم - كار سياسى ميكنيم، كار فكرى ميكنيم، كار اقتصادى ميكنيم، كارهاى مديريتى ميكنيم - همه بايد با اين نگاه باشد. اگر فارغ از اين نگاه كار كرديم، بيم آن هست كه كار ما در جهت خلاف اين اهداف به كار بيفتد؛ آن وقت مؤاخذه‌ى الهى است. خداى متعال از اينگونه گناهان بزرگ نميگذرد. امام (رضوان الله تعالى عليه) در چند مورد از مسائل اجتماعى و گناهان اجتماعى و تخلفات سياسى و اينجورى، همين تعبير را داشتند: اين گناهى است كه خداى متعال از آن نخواهد گذشت، چون توبه‌اش آسان نيست. خب، انسان از هر گناهى توبه كند، خدا ميگذرد؛ اما وقتى انسان يك حركتى كرد، يك ضربه‌اى به يك ملت وارد شد، چطور ميشود اين را توبه كرد؟ چطور ميشود جبران كرد؟ چطور ميشود از تك تك كسانى كه آسيب ديده‌اند، انسان استحلال و طلب عفو كند؟ لذا خدا از اين گناهان نميگذرد. حساسيت موضع من و شما از اين جهت است.

 

تقواى جمعى اين است كه جمعها مراقب خودشان باشند. جمع به حيث جمع، مراقب خودشان باشند. بى‌مراقبتى جمعها نسبت به مجموعه‌ى خودشان، موجب ميشود كه حتّى آدمهائى هم كه در بين آن جمعها تقواى فردى دارند، با حركت عمومىِ آن جمعها بغلتند و به جائى بروند كه نميخواهند. در طول اين سى سال، ما از اين ناحيه ضربه خورده‌ايم. يكى از جاهائى كه ضعف نشان داده‌ايم، همين بوده

 

كسى با آزادى نماينده مخالف نيست؛ با كجرفتارى نماينده مخالف است. يك نماينده‌ى كجرفتار ممكن است مجلس شوراى اسلامى را بدنام كند، متهم كند

خودنظارتى لازم دارد. اگر اين خودنظارتى نباشد، اشكال به وجود مى‌آيد؛ خود شما هم داريد مى‌بينيد. من پارسال در اين خصوص سفارش كردم. البته اخيراً در مجلس نسبت به اين قضيه كاركى انجام گرفت، اما اهميت اين قضيه درست به دست نيامد. اين خودنظارتى، تقواى جمعى است

اختلاف سليقه منتهى نشود به كشمكش و دعوا و چالش و دشمن خونى همديگر شدن و فراموش كردن آمريكا. متأسفانه بعضى از جناحهاى ما اينجورى‌اند. وقتى با طرف مقابل مخالف ميشوند، ديگر آمريكا فراموش ميشود، اسرائيل فراموش ميشود، مخالفين انقلاب و دشمنان امام فراموش ميشوند؛ تضاد اصلى، ميشود همينى كه در مقابلش قرار دارد! خب، اين غلط است.

 

اين خيلى خطر بزرگى است كه كسى به خاطر تأمين نمايندگى در يك دوره، نزديك بشود به صاحبان ثروت يا به صاحبان قدرت؛ اين خيلى چيز بدى است؛ اين از آن چيزهائى است كه خداى متعال از آنها نميگذرد و انتقام خواهد گرفت. اين چيزها روى شخص، روى عاقبت - عاقبت به خيرى كه اينقدر برايش اهميت قائليم - و روى جامعه اثر منفى ميگذارد

 

اگر چنانچه از هر دو طرف يك بهانه‌هائى اتفاق افتاد؛ اين طرف گفت نه، اين قانون را چون دولت اينجورى ميخواهد، ما نميكنيم؛ آن طرف هم گفت چون اين قانون، اين گوشه‌اش كج است، ما هم زير بار نميرويم؛ خب، اين كه نميشود؛ اوضاع مملكت نميچرخد. رفق، خوب است؛ رفق، همسازى، هميارى، مدارا. در باب رفق رواياتى داريم. رفق يعنى سازگارى؛ انسان سازگارى نشان بدهد. آن كه آدم نبايد با او سازش كند، دشمن است؛ آدم با دوست بايد سازگارى نشان دهد

 

گاهى ديده ميشود كه مثلاً در مجلس، در يك نطقى، در يك اظهار نظرى، يك حرفى زده ميشود. خب، حرف كه زده شد، پرتاب شد ديگر. اگر خداى نكرده حرفى باشد كه كسى را يا جمعى را متهم كند، جبرانش به‌آسانى ممكن نيست؛ مردم را نااميد ميكند.

انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

در سال ۷۵ به دعوت رییس دانشگاه وقت لرستان در حالی که برای درس حوزوی در قم آماده تحصیل می شدم به لرستان رفتم .

با خود گفتم یک سال کمک می کنم و بر می گردم و درس حوزه را ادامه می دهم .

اما رفتن همان و تا امروز در لرستان ماندن همان .

مدیریت فرهنگی دانشگاه و مديريت روابط عمومي و نماينده دانشگاه در دبيرستانهاي شبانه روزي اولين تجربه مديريتي ما پس از فارغ التحصيلي از دانشگاه بود .

سال ۷۶ ، دوم خرداد را درك كرديم و به مدت ۸ سال توفيق كار علمي نصيبمان شد و ادامه تحصيل با چاشني اتهامات فراوان ،  كه خداوند سربلندمان نمود و علي رغم علاقه بدخواهان روز به روز رو به پيشرفت بوديم .

سال ۸۴ به مديريت فرهنگي دانشگاه برگشتيم و پس از آن مديريت بودجه و تشكيلات و تحول اداري و در آخر هم اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي .

چندين بار به دلايل مختلف قصد رفتن از لرستان را داشتم ولي هميشه اين نگراني را داشتم كه نكند خدا ناراضي باشد و وظيفه ما خدمت در لرستان باشد.

چندين شب قدر از خدا مي خواستم كه اگر ماندن ما در لرستان كفايت مي كند نشانه آن را به ما بفهماند و رضايتش را از رفتن ما نشان دهد .

ماجراي لطف دستگاه قضايي را  ، نشانه اجازه خروج از لرستان گرفتم

و نيمه خرداد سال ۹۰ ،

زمان فرج ما شد از ۱۵ سال حضور در لرستان.

البته اين را بگويم همچنان معتقد هستم لرستان مستعد ترين و نيازمند ترين استان كشور براي كار فرهنگي است و بنده شخصا بسيار علاقمند به خدمت در آن بوده ام و اكنون نيز هستم .

خداي را شاكرم كه توفيق داد در طول مدت تصدي خود در تمامي مسئوليت ها همه توان و انرژي خود را مصروف داشتم و اميد وارم اين خدمتگزاري و نوكري مورد توجه حضرتش واقع گرديده باشد . ان شاء الله                                        تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد   

توهین نکنیم

 

نظر شما در مورد این جمله چیست ؟

 

 

من با اين كه در منبرهاى مداحى، هى تعرض به اين، بدگوئى به آن

بشود، موافق نيستم  و اينها را دوست نميدارم؛

 

 

 خودمان : بارها که با دوستان صحبت می شد این رویه غلط بعضی از آقایان در مجالس مختلف مورد اعتراض و نقد بود و البته این اخلاق بد بر می گردد به دوران دوم خرداد و توهین هایی که به بعضی از مسئولین می شد و ....

در این مدت هم این موضوع مضاعف شده است

متاسفانه عده ای در سال کار و همت مضاعف ( سال قبل ) توهین و تخریب مضاعف را در دستور کار داشتند.

 این کار از هر کس بوده است بد است و فرقی بین دولتی و مجلسی و قضایی و دیگری  نیست .

این بد اخلاق کردن جامعه اول گریبان همان هایی را می گیرد که اینگونه عمل می کنند. 

خدا کند اخلاق اسلامی میزان کارهایمان باشد و اگر سخنی می گوییم خود نیز به آن عمل کنیم .

 

 

 

 

 

 

 

به ادامه همان سخن توجه کنید :

....  اما بصيرت‌بخشى خوب است، آگاهى پيدا كنند. امروز ملت ما بر اثر بصيرت است كه توانسته است بايستد. ملت ما ميداند عليه او چه توطئه‌هائى هست، چه كسانى توطئه ميكنند، هدف از اين توطئه‌ها چيست، از چه چيز ملت ايران ناراحتند؛ اينها را مردم ما ميدانند. ملت ايران ميدانند كه روحيه‌ى ايمان، اسلام، آزاديخواهى، استقلال‌طلبى، ايستادگى در راه درست، دشمن را عصبانى كرده. مردم ما دشمن را هم ميشناسند. شيوه‌هاى او را هم بتدريج همه‌مان ياد گرفتيم، فهميديم شيوه‌هاى دشمن چيست. اين بصيرت خيلى چيز باارزشى است. اگر اين بصيرت نبود، ملت ما نمى‌ايستادند. تبليغاتى هم كه دشمنان ميكنند؛ چه آنهائى كه خودشان مستقيماً تبليغ ميكنند، چه آنهائى كه به زبان بلندگوها و بوقهاى اجاره‌اى‌شان ميدمند و از زبان آنها پخش ميكنند، همه‌اش در جهت اين است كه اين بصيرت را از مردم بگيرند؛ امر را بر مردم مشتبه كنند؛ آنها را از ايمانشان، از اسلامشان، از استقامتشان، از ايستادگى‌شان در اين راه، از معرفت درستشان نسبت به حوادث زندگى دور كنند. خب، يك برنامه‌ى مجلسىِ مداحى ميتواند يك بخشى را به اين اختصاص دهد. شعرش را پيدا كنيد، جملاتش را انتخاب كنيد. در يك لحظه‌ى مناسب، گاهى اوقات يك كلمه به قدر يك كتاب در دلها اثر ميگذارد. در دلها اثر بگذاريد

 

 

این مطالب قرمز رنگ بیانات حضرت نائب الامام آیت الله العظمی خامنه ای است که در تاریخ ۳ / ۳ / ۹۰ در دیدار با مداحان و جمعی از مردم داشته اند

نمایشگاه کتاب و اينكه ((( كتاب جایگزین ندارد)))

 

بالاخره پس از روزها ، بازدید حضرت نائب الامام از نمایشگاه کتاب صورت گرفت و مثل همیشه از تلویزیون موفق به دیدار ایشان شدیم.

بعضی از دوستان بی وفا در بازدید ایشان حضور داشتند ولی علی رغم وجود کتابهای تولیدی نهاد در آن بخش توفیق حضور برای ما حاصل نشد .

البته امسال غرفه جداگانه ای ترتیب داده بودند و حضرت آقا از کل نمایشگاه بازدید نفرمودند و البته ای کاش این فرصت می بود که ایشان از خود نمایشگاه بازدید می نمودند و به خصوص از بخش کتابهای کودک که هم رشد خوبی را در این سالها داشته و هم در سالن آماده شده تعداد اندکی از کتابها قرار گرفته بود .

 چند دقیقه‌ای هم حضرت آقا درباره كتاب فرمودند : «وقتی امروز را با 10-15 سال پیش مقایسه می‌كنم، كیفیت خیلی بالا رفته، علاوه بر كمیت. در گذشته خیلی عقب بودیم، زمان انقلاب وضعیت بهتر شد. در سال‌های اخیر هم كه این پیشرفت كاملا محسوس شده. هم موضوعات متنوع‌تر شده و دایره دید نویسندگان متنوع‌تر شده، هم محتواها قوی‌تر شده. كیفیت چاپ و صفحه‌آرایی و جلد و... هم پیشرفت كرده و چشم‌نواز شده.» و بعد هم بشنوند از فلسفه توجه جدی رهبر به كتاب: «كتاب جایگزین ندارد. با این كه لوازم رسانه‌ای متعددی اضافه شده، هیچكدام جای كتاب را نمی‌گیرد.»

به هر حال نگاه ايشان به كتاب و حوزه نشر و مطالعه ، زنده ترين و به روز ترين نظر در اين حوزه است و اميد است كه سال ۹۰ سال رشد و پيشرفت مضاعف مطالعه و چاپ و فروش و اقتصاد كتاب باشد .

انشاء الله

و جمله آخر از ايشان :

ما هنوز خیلی عقبیم

 

ماجرای وزیر اطلاعات و دورکاری رییس جمهور حرف و حدیث های بسیاری را ایجاد نمود .

خیلی ها کینه هایشان را بیرون ریختند .

خیلی ها حتی دست به اقداماتی نیز زدند .

تلاش برای ضد نظام کردن و ضد ولایت فقیه کردن افراد به شدت وجود داشت و دارد .

علی رغم تاکید حضرت اولی امر مبنی بر مهم نبودن موضوع خیلی ها موضوع را به موضوع اصلی نظام بدل کردند و با احساس اشتباهی وظیفه حساسیت های ملی و بین المللی را برانگیختند  تا جایی که دشمنان نظام این جسارت را در خود یافتند که خود را حامی رییس جمهور تنها  مانده اعلام نمایند و ...

متاسفانه آدم های کم حوصله ، آدم هاي كثير الدافعه و بعضا علاقمند به پرونده سازي جهت افراد جديد و نو به مسائل دامن زدند .

عده اي خيال مي كنند كه امنيتي كردن فضاي مملكت و بگير و ببند مسائل كشور را حل مي كند ولي تجربه نشان داده است كه اينگونه نيست .

رييس دولت با رهبر و مقتداي خود سخني گفته و نتايجي گرفته اند اينهمه دميدن در آتش اختلاف را چه كسي بهره مي برد.

رييس دولت بايد خادم و نوكر ملت و  تحت فرمان اولي الامر باشد . هرجا كه اشتباه برود وظيفه ما اين است كه مشفقانه به او راه را نشان دهيم .

اين مسير كينه توزانه عده اي در مخالفت با رييس جمهور  مسيري است كه ملت را از دولت و رهبري جدا مي كند و همه تلاش هاي حضرت اولي الامر و رييس جمهور را در پيوند دوباره ملت و دولت پس از سالها دوري در چند دولت گذشته ضايع مي سازد .

همه بايد تلاش نماييم كه بر مسير اخلاق و انصاف حركت نماييم .

آیا در موضوع اطاعت از ولایت فقیه طبقه بندی وجود دارد ؟

آیا قوای مقننه و قضاییه التزامی به تبعیت از ولی فقیه ندارند ؟

چرا همه انتظار دارند قوه مجریه التزام داشته باشد؟

آیا در زبان اعلام اطاعت و در عمل مخالفت کردن با دستورات رهبری شیوه صحیحی است ؟

باید همه ،  کار خود را به بهترین شکل و بر اساس نظرات حضرت ولی امر  انجام دهیم .

کینه ها و عداوت ها و بی اخلاقی ها و تهمت ها  و کینه ها و دروغ ها نفس مردم را گرفته است .

خواص بودن به مشخصه منفی بدل شده است و بصیرت دار آن هم بسیار نایاب شده است .

باید یک بار دیگر از نو انقلاب کنیم . آنهم در خویش . آنهم اسلامی . آنهم دائمی .    

سكوت كرده ايم

 

دستور آقا سكوت بوده است .

عمومي نكردن اختلاف هاي مسئولين در بين مردم و حل كردن آنها در جلسات از توصيه هاي حضرت آقا به همه مسئولين و خواص بود .

اينكه كداميك از سه قوه و خواص به اين دستور عمل كرده اند بماند براي وقت ديگري . 

اما آنچه كه مهم است اين است :

آنان كه تند تر و آنان كه كند تر از ولايت حركت مي كنند هر دو هلاك مي شوند .

اگر همراه ولي نباشيم در كربلاي خود و در لحظه عاشورايي خود تصميمي مي گيريم كه تصميمي حسيني نيست .

مراقب باشيم همراه ولي باشيم .

فعلا دستور سكوت داريم . براي همه قوا چه قضاييه چه مجريه و چه مقننه مي گوييم .

همراه ولي باشيد .

ما شما را به سبب تبعيتي كه از نائب الامام  حضرت آيت الله العظمي خامنه اي  داريد حمايت مي كنيم.

از خدا مي خواهيم كه ما را هميشه همراه ولي زمان خويش نگاهدارد . انشاء الله  

مقام معظم رهبری و موضوع اطلاعات

 

 

استعفای وزیر اطلاعات تنور اظهارات غیر جهادی دو دسته بی کار و بی حواس کشور را به خود معطوف کرد و به جای پرداختن به جهاد اقتصادی همه نظرها به ضد ولایت فقیه بودن این و آن و بد بودن الف و ب معطوف شد در این زمینه نظر ولی امر مسلمین جهان حضرت نائب الامام فصل الخطاب خواهد بود برای آنانی که چشم های تن و جانشان بسته نیست.

 

    بخوانیم و بنوشیم و سیراب شویم و عمل کنیم  :

شما ببينيد در همين پنج شش روز گذشته سر يك قضيه‌اى كه آنچنان هم از اهميت بالائى برخوردار نبود - سر مسئله‌ى اطلاعات و امثال اينها - چه جنجالى در دنيا راه انداختند. تحليلها را بردند به اين سمت كه بله، در داخل نظام جمهورى اسلامى شكاف ايجاد شده است، حاكميت دوگانه شده است، رئيس جمهور حرف رهبرى را گوش نكرده است! دستگاه‌هاى تبليغاتىِ خودشان را از اين حرفهاى سست و بى‌پايه پر كردند. ببينيد چطور منتظر بهانه‌اند. ببينيد چطور مثل گرگ در كمين نشسته‌اند كه يك بهانه‌اى پيدا كنند، هر جور ميتوانند، حمله كنند. ميدانند كه دولت مشغول تلاش و فعاليت و خدمت است. خب، واقعاً در كشور دارد خدمت انجام ميگيرد. هر جا خدمت باشد، هم مردم طرفدار هستند، هم رهبرى طرفدار است. ما كه راجع به شخص قضاوت نميكنيم؛ ما كار را، خط را، جهتگيرى را ملاك و معيار قرار ميدهيم. آنجائى كه كار و خدمت و تلاش هست، حمايت ما هست، حمايت مردم هست. و بحمداللَّه امروز كار دارد انجام ميگيرد. مسئولين دولتى هم حقاً و انصافاً دارند تلاش ميكنند؛ هم اعضاى دولت، هم بخصوص خود رئيس جمهور. اينها شب و روز ندارند؛ من مى‌بينم، من از نزديك شاهدم. اينها دائم مشغول كارند، مشغول خدمت و تلاشند. خب، اينها براى كشور خيلى باارزش است. بنده‌ى حقير هم طبق اصول بنا ندارم در كارها و تصميمهاى دولت وارد شوم. خب، مسئوليتها در قانون اساسى مشخص است؛ هر كس مسئوليتى دارد؛ مگر آنجائى كه احساس كنم يك مصلحتى دارد تفويت ميشود؛ مثل اينكه در همين قضيه‌ى اخير اينجورى بود؛ انسان احساس ميكند يك مصلحت بزرگى دارد مورد غفلت قرار ميگيرد، تفويت ميشود؛ خب، انسان وارد ميشود كه جلوى اين تفويت مصلحت را بگيرد. اين، مسئله‌ى مهمى نيست، نظائرش هم اتفاق مى‌افتد؛ اما مخالفين، دشمنان بيرونى، تريبون‌دارهاى بين‌المللى، بوقهاى تبليغاتى، از همين مسئله استفاده ميكنند براى اينكه فضاى تبليغاتى را شلوغ كنند.
 عرض من به عناصر داخلى، به مردم دلسوز، به برادران و خواهرانى كه در داخل با مسائل تبليغاتى سر و كار دارند، اين است كه سعى كنند به اين آشفتگى كمك نكنند. اين كه تحليل بگذارند، يكى از آن طرف، يكى از اين طرف، اين عليه آن، آن عليه اين، براى هيچ و پوچ، چه لزومى دارد؟ نه، دستگاه بحمداللَّه دستگاه مقتدرى است، مسئولين مشغول كارشان هستند، رهبرى هم كه بنده‌ى حقير هستم با همه‌ى حقارت، خداى متعال كمك كرده، ما در مواضع صحيحِ خودمان محكم ايستاده‌ايم. تا من زنده هستم، تا من مسئوليت دارم، به حول و قوه‌ى الهى نخواهم گذاشت اين حركت عظيم ملت به سوى آرمانها ذره‌اى منحرف شود. تا مردم عزيزمان اينجور با شور، با شعور، با بصيرت، با عزم راسخ در ميدان هستند، لطف الهى شامل است؛ اين را بدانيد. تا ما توى ميدان هستيم، سايه‌ى لطف الهى هست. ماها - من يك جور، شما يك جور، آن ديگرى يك جور، چهارمى يك جور - اگر سراغ مسائل شخصى خودمان برويم و اهداف را فراموش كنيم، البته كمك الهى هم كم خواهد شد.